• وبلاگ : سعيد
  • يادداشت : السلام عليك ايتها المظلومه الشهيده
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دوستان
    حسام و ياسر و خودم !!!!
    كاري ندارم قبلاً چه تمهتهايي زدي و چه كردي

    اين چه نوع برادري هست كه جرات غيبت و تهمت داره اما شهامت حتي يه تذكر ساده رو مبتني بر آنچه كه فكر ميكنه برادرش اشتباه ميكنه هم نداره و دست به هر غيبتي عليه برادر خودش ميزنه؟

    چه ايرادي داره آدم عيبهاي دوستش رو بهش بگه؟ كم ميشه؟ يا خجالت داره؟ ترس چي؟

    خطاب بيشتر به خودم بود و اميدوارم از اين حرفام نرنجيد
    اما هيچ عيبي نداره و خيلي هم خوبه آدم اگه فكر ميكنه دوست و برادرش رفتار نادرستي داره خلوت صداش كنه و بهش بگه؟
    تا اينكه چهل كلاغ و غيبت و تهمت و دشمني و دو دستگي و شكاف!!


    محرم اسرار

    زبون نصيحتم خيلي خوبه، تـــــــــــــوپ، گاهي وقتها حرفايي که ميزنم باورم نمي شه حرف منه

    يکي از اصلي ترين دليل هاش اينه که خودم عمل کننده براي حرفايي که مي زنم نيستم يعني اين حرفا

    يه جورايي فقط براي ديگرونه . يه جورايي خوب لالايي ميخونم اما خودم خوابم نمي بره

    صحبت با کسي که دلش ميخواست درد و دل کنه اين مطلب رو آورد تو ذهنم.

    جالب اين ماجرا اينه که هميشه مي مونم چرا هميشه منو به عنوان يه محرم راز انتخاب ميکنن

    راز هاي زيادي تو سينه دارم اما چرا محرم شدم براي شنيدنش رو نمي دونم.شده شما هم محرم اسرار

    ديگرون بشين انتخاب بشين براي دونستن مطالبي که

    شايد طرفتون نتونسته به کسي بگه اما به قول

    خودش شما اينگونه و آنگونه بودي که انتخاب شدي ...

    نبايددر مقابل? نکته ضعف بگيريم و طرف رو آزرده خاطر کنيم...

    + حسام.م 


    سلام حاج اقا تسليت به مناسبت ايام فاطميه مشتاق ديدارتون هستيم

    وبلاگ و نظراتو ديدم ميخاستم يه جمله خطاب به اقايي که خيلي خودشو بسيجي ميدونه بگم(ياسر.ص.ب)

    بسيجي در درجه اول بايد اخلاقو رعايت کنه

    ما به اين وان تهمت بزنيم بدگويي کنيم در اخر هرکس هم ازما انتقاد کرد تهديدش بکنيم فحش بدهيم و...

    به خدا اينجور ادما هستند که دل امام زمان(عج) ودل اقا رو خون ميکنن

    مرد باش

    پاسخ

    سلام بر مهندس حسام. ارادت همچنان باقي است
    هر چند پر شکسته شدي و نمي پري
    اما هنوز مثل هميشه کبوتري

    شکر خدا که پا شدي و راه مي روي
    انگار خانمم کمي امروز بهتري

    حتي براي دلخوشي ما ... چه خوب شد
    مشغول کار خانه شدي روز آخري

    شانه زدي به موي پريشان دخترم
    مي خواستي نشان بدهي باز مادري

    با اين قنوت نا متعادل چه مي کني؟
    داري دعا به خانه ي همسايه مي بري؟

    هر چند خنده مي کني از ديدنم ولي
    با طرز راه رفتن خود گريه آوري

    بانو تو را قسم به دلم احتياط کن
    وقتي که دست جانب دستاس مي بري

    کم کم بساط زندگيم جمع مي شود
    آخر نگاه مي کني ام جور ديگري...

    به ما هم سر بزنيد11