سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که دو کفش وعصای آهنین برگیر و آنگاه در زمین سیاحت کن و آثار و عبرتها را بجوی تا آن جا که کفشها پاره و عصا شکسته شود . [ابن دینار]
سعید
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» 10 دلیل برای اینکه جبهه پایداری باید لیست مستقل بدهد‎

با نزدیک شدن زمان انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی که در روز 12 اسفند برگزار می شود، تکاپوی جریان ها و گروه های سیاسی برای تعیین نحوه حضور و یا عدم حضورشان در انتخابات به صورت جدی تری دنبال می شود.در این میان، جریان فتنه که سال گذشته با راهبری میرحسین موسوی و مهدی کروبی در یک بن بست استراتژیک گرفتار شده بود، با منزوی شدن این‌دو، دوباره عنان کار را در اختیار محمد خاتمی قرار داد و او با مشورت موسوی خویینی‌ها، استراتژی کاهش مشارکت در انتخابات به مثابه کاهش مشروعیت نظام را در دستور کار قرار داد. این استراتژی موجب شد تا اعضای جریان تجدیدنظر طلب به صورت یک‎پارچه در روزهای ثبت نام در خانه بنشینند و ثبت نام نکنند.

از سوی دیگر، در جریان اصول‌گرا پس از آن که جبهه پایداری انقلاب اسلامی و گروه 7+8 شکل گرفت، یک جدال گفتمانی برای تعیین صلاحیت‎ها و نحوه حضور، وحدت، کثرت و خالص سازی رخ داد که همچنان ادامه دارد. در این نوشتار قصد نداریم که به بررسی این مجادله بپردازیم و داعیه اصلی این یادداشت، اثبات این گزاره است که جبهه پایداری انقلاب اسلامی به عنوان یکی از جریان های اصول‌گرا و انقلابی باید در انتخابات پیش رو، حضوری فراگیر داشته و لیست انتخاباتی ارائه دهد. در بیان دلایل این گزاره می توان گفت:

1- اتفاق‌های سال جاری و نحوه شکل گیری زمینه حضور اصول‌گرایان در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی نشان داد که جریان های مختلف اصول‌گرایان قطعا با هم متفاوت بوده و دارای پیشینه، عقاید و عملکرد متفاوت هستند. افرادی مانند آقایان علی مطهری و عباسپور با دکتر آقاتهرانی و حجت الاسلام روح الله حسینیان متفاوت هستند. دیدگاه آن‌ها نسبت به کلیدی ترین مفاهیم متفاوت و متضاد بوده و نمایش آن در چند سال گذشته به‌ویژه پس از فتنه 88 این مسئله را در پیش چشم رأی دهندگان باورپذیر و عینی کرده است. حضور این افراد در یک لیست به نوعی گمراه کردن رأی دهندگان و خلاف شرط صداقت و انصاف است. این تفاوت ها، تفاوت سلیقه نیست مثلا تفاوت عقیده در مورد انتخاب اصلح یا انتخاب صالح مقبول و کنار گذاشتن اصلح یک تفاوت بنیادی است که تبعات سیاسی و اجتماعی گسترده ای در پی دارد.

2- حضور نداشتن چهره های جریان فتنه و کمبود نیروی انسانی جریان نفوذی در دولت و رد صلاحیت صحیح برخی ثبت نام کنندگان موجب شد تا امید دشمن برای غیررقابتی شدن انتخابات در شهر تهران پررنگ شود اما حضور یک لیست قوی از جبهه پایداری در کنار فهرست گروه موسوم به 7+8 به اضافه حضور تک چهره هایی که رأی قابل توجهی دارند، می تواند این استراتژی را نیز نقش بر آب کند.

3- حضور جبهه پایداری می تواند نمایش‌گر یک رقابت اخلاقی و درون چارچوب نظام باشد، بدون ترس از ساختارشکنی عده ای که امروز فتنه گر نامیده شوند.

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( دوشنبه 90/11/17 :: ساعت 6:0 عصر )


»» متن کامل خطبه اول نماز جمعه تهران(2)

 ما البته ضعفهائى هم داریم؛ این ضعفها را بایستى از بین ببریم. من بعد برمیگردم به این مسئله‌ى تحریم و شرائطى که تحمیل شده است و یک جمله‌اى عرض خواهم کرد. ضعفهاى ما خطرهائى است که در سر راه ماست و در این مدت وجود داشته است و باید بعدها جلوى اینها را بگیریم. اولین ضعف ما گرایش به دنیاطلبى بود که گریبان بعضى از ماها را گرفت. بعضى از ما مسئولین دچار دنیاطلبى شدیم، دچار مادیگرائى شدیم؛ براى ما ثروت، تجمل، آرایش، تشریفات و اشرافیگرى یواش یواش از قبح افتاد. وقتى ما اینجور شدیم، این سرریز میشود به مردم. میل به اشرافیگرى، میل به تجمل، میل به جمع ثروت و استفاده‌ى از ثروت به شکل نامشروع و نامطلوب، به طور طبیعى در خیلى از انسانها هست. وقتى ما خودمان را رها کردیم، ول کردیم، دچار شدیم، این سرریز میشود به مردم؛ در مردم هم این مسئله پیدا میشود.

  ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( شنبه 90/11/15 :: ساعت 1:17 عصر )


»» متن کامل خطبه اول نماز جمعه تهران (1)

  بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

الحمد للّه ربّ العالمین احمده و اشکره و استعینه و استغفره و اتوکّل علیه و اصلّى و اسلّم على حبیبه و نجیبه و خیرته فى خلقه حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته بشیر رحمته و نذیر نقمته سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الى یوم الدّین و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین و صلّ على بقیّةاللَّه فى الأرضین. اوصیکم عباد اللّه بتقوى اللّه و نظم امرکم.

 همه‌ برادران و خواهران عزیز نمازگزار و خود را دعوت و توصیه می کنم به حفظ تقواى الهى؛ این اصلِ حرکت یک انسان به سمت کمال و تعالى است. اگر به توفیق الهى بتوانیم در عمل فردى، در عمل جمعى، در کار سیاسى، در کار اجتماعى، رعایت تقواى الهى را بکنیم، همه‌ى خیرات و همه‌ى الطاف الهى شامل حال ما خواهد شد.

 ایام مبارک دهه‌ى فجر است. در دهه‌ى فجر، آنچه که بر این حقیر و امثال این حقیر لازم است، دو تشکر است: اول، شکر الهى. با کمال خشوع، با کمال تواضع، جبهه‌ى شکر بر درگاه الهى می‌ساییم که این توفیق را نصیب ملت ایران کرد؛ این حرکت عظیم، این کار بزرگ، این نهضت تاریخ‌ساز، به دست ملت ایران و با رهبرى امام بزرگوار انجام گرفت؛ نظام اسلامى تشکیل شد؛ حرکت ملت ایران به سمت خدا، به سمت اهداف الهى، به سمت ارزشهاى الهى آغاز شد. هیچ نعمتى از این بالاتر نیست و شکر الهى بر این نعمت بزرگ همیشه لازم است و در ایام دهه‌ى فجر، لازمتر. تشکر دوم، تشکر از ملت ایران است؛ وفادارى کردند، جوانمردى به‌خرج دادند، گذشت کردند، ایثار کردند، شجاعت نشان دادند، بصیرت به‌خرج دادند؛ حضور دائمى خود را در طول این سى و سه سال آنچنان حفظ کردند که این نهال با همه‌ى خطرها، با همه‌ى مشکلات، روزبه‌روز تنومندتر شد، بارورتر شد، بالنده‌تر شد. امروز مثل همان شجره‌ى طیبه‌اى که «اصلها ثابت و فرعها فى السّماء»،(1) در زمین زندگى بشریت ریشه دوانده است و ثمرات و آثار آن به‌طور متواتر نائل و واصل میشود.

 امسال بخصوص دهه‌ى فجر ما حال و هواى دیگرى دارد. امسال در فضاى انقلابهاى پیروز این منطقه، چه در تونس، چه در مصر، چه در لیبى، حرکت انقلابى مردم به نتیجه رسید، کارهاى بزرگى انجام گرفت؛ این براى ما ملت ایران مژده‌ى بزرگى است، حادثه‌ى شیرین و مبارکى است. امسال ما دهه‌ى فجر و بیست و دوى بهمن را در یک چنین فضائى برگزار میکنیم. باید گفت ملت ایران با پیروزى این انقلابها، به‌طور نسبى از غربت در آمد؛ که حالا امروز من ان‌شاءللَّه یک مختصرى در این زمینه عرض خواهم کرد.

 در این خطبه، سه سرفصل را براى برادران و خواهران عزیز نمازگزار و براى ملت ایران مطرح میکنم؛ در خطبه‌ى دوم با برادران عرب بیشتر سخن خواهم گفت. این سه مطلب، یکى درباره‌ى انقلاب خود ماست؛ مسیرى که در این سه دهه طى کردیم، دستاوردهائى که داشتیم، و آینده‌اى که در انتظار ماست. مطلب دوم، نگاهى به مسائل منطقه و مسائل جهان است. مطلب سوم هم دو سه نکته‌ى کوتاه در باب انتخاباتِ پیش رو است.

 درباره‌ى مطلب اول، کتابها حرف وجود دارد براى گفتن. آنچه که من به عنوان خطوط اساسى انقلابمان عرض میکنم، فقط یک دو سه جمله است، که شرح و تفصیل آن بسیار طولانى و مفصل است. این خصوصیات در انقلاب ما وجود داشت. انقلاب ما رژیم ضد اسلام را از بین برد، رژیم اسلامى بر سر کار آورد؛ رژیم دیکتاتور و مستبد را از بین برد، رژیم مردم‌سالار به جاى آن نشاند؛ وابستگى‌اى که کشور ما در طول سالهاى متمادى گرفتار آن بود و در دوران پهلوى‌ها به فجیع‌ترین و فضیح‌ترین وضع خود رسیده بود، از بین برد و استقلال همه‌جانبه را به ملت ما داد؛ اختناق نفسگیرى که بر ملت ما حاکم بود، از بین برد، آزادى به این ملت داد - آراء خودشان را، حرفهاى خودشان را بتوانند آزادانه ابراز کنند؛ فضا، فضاى آزادى شد - تحقیرشدگى تاریخىِ ملت ما را از بین برد، عزت ملى داد. ده‌ها سال ملت ما تحقیر شد. این ملت بزرگ، با این سابقه‌ى تاریخى، با این مواریث عظیم فرهنگى و علمى و تاریخى، در مقابل حکام زورگو و فاسد، و پشت سر آنها در مقابل مستعمران و سلطه‌گران بین‌المللى تحقیر شد. انقلاب ما این را از بین برد، تبدیل کرد به عزت ملى. امروز ملت ایران احساس عزت میکنند، احساس تشخص میکنند. انقلاب، ضعف نفس و خودکم‌بینى را در ملت ما از بین برد؛ به جاى آن، اعتماد به نفس ملى را به ملت داد. ما خودکم‌بینى داشتیم؛ فکر میکردیم نه کار علمى از ما برمى‌آید، نه کار سیاسى از ما برمى‌آید، نه کار عظیم نظامى از ما برمى‌آید. ما فکر میکردیم یک ملت ضعیفى هستیم؛ این را به ما تلقین کرده بودند، تزریق کرده بودند. انقلاب این را از ملت گرفت، به جاى آن، اعتماد به نفس ملى به ما داد. ما امروز در همه‌ى میدانها اعتماد به نفس داریم؛ میدانیم که میتوانیم، و دنبال این توانستن حرکت میکنیم، و همه جا هم بحمدللَّه به مقاصدمان می‌رسیم.

 ملت ما از مسائل سیاسى منزوى بود، روگردان بود، حوادث کشور را مورد توجه قرار نمی‌داد. انقلاب این حالت را از ملت ما گرفت، ما را تبدیل کرد به یک ملت آگاه و سیاسى. امروز نوجوانهاى ما هم در دورترین نقاط کشور تحلیل سیاسى میکنند، حوادث سیاسى را درک میکنند، روى هر مسئله‌اى تحلیل می‌گذارند. قبل از انقلاب اینجور نبود. سیاست‌گرائى و سیاست‌فهمى مخصوص یک عده‌ى انگشت‌شمار در این کشور بود. مردم عموماً دور از حوادث کشور بودند؛ دولتها مى‌آمدند و می‌رفتند، قراردادهاى بین‌المللى بسته میشد، کارهاى بزرگ در دنیا انجام می‌گرفت، ملت خبر هم نمی‌شد. اینها خطوط اصلى این انقلاب است که این حوادث را در این کشور به وجود آورد. این اصول، نهادینه شده است؛ تثبیت شده است. این تحولات، سطحى نیست؛ مقطعى نیست. شعارهاى انقلاب، امروز همان شعارهاى روز اول است؛ که این نشان‌دهنده‌ى سلامت انقلاب است. شعارها مثل انگشت اشاره‌اى هستند که به هدفها اشاره میکنند، هدفها را ترسیم میکنند. وقتى شعارها تثبیت‌شده در یک نظامى، در یک انقلابى باقى ماند، معنایش این است که هدفها در این نظام به شکل اول است؛ هدفها تغییر پیدا نکرده است؛ دست‌اندرکاران و مردم از صراط مستقیم و هدفهاى اصلى منحرف نشده‌اند. امروز شعارهاى ملت ایران، همان شعارهاى اول انقلاب است.

 

  ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( شنبه 90/11/15 :: ساعت 1:17 عصر )


»» متن کامل خطبه دوم نماز جمعه تهران/14/11/90

بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابى‌القاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین سیّما بقیّةاللّه فى الأرضین و صلّ على علىّ امیرالمؤمنین و فاطمة الزّهراء سیّدة نساءالعالمین و صلّ على الحسن و الحسین سیّدى شباب اهل الجنّة و على علىّ‌بن‌الحسین و محمّدبن‌علىّ و جعفربن‌محمّد و موسى‌بن‌جعفر و علىّ‌بن‌موسى و محمّدبن‌علىّ و علىّ‌بن‌محمّد و الحسن‌بن‌علىّ و الخلف القائم المهدىّ حججک على عبادک و امنائک فى بلادک و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین.

 بار دیگر همه‌ى برادران و خواهران عزیز نمازگزار را دعوت میکنم به تقواى الهى. آنچه را که در خطبه‌ى دوم به طور معمول عرض میکنیم، در خطبه‌ى اول به عرض شما برادران و خواهران رساندم. در این خطبه، با معذرت از همه‌ى نمازگزاران عزیز، خطاب من به برادران عرب ماست که دوران حساسى را می‌گذرانند. خطبه را عربى خواهم خواند.

 ترجمه‌ى خطبه‌ى عربى‌ [متن خطبه عربی]

 بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌

الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا محمّد و ءاله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الى یوم الدّین.

 برادران مسلمان ما در هر جا که باشید! سلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته‌

 میخواهم در ماه ربیع و در آستانه‌ى میلاد رسول خاتم(ص)، نخستین سالگرد بهار بیدارى اسلامى و برانگیختگى برادران و خواهران عرب را از مصر و تونس و لیبى تا بحرین و یمن و بعضى از سرزمینهاى اسلامى دیگر، از سوى ملت ایران و همه‌ى مسلمین جهان تبریک بگویم.

 یک سال پُرماجرا گذشت. در تونس و مصر، رأى ملتها براى نخستین‌بار محترم شمرده شد و در هر دو کشور به جریانهاى اسلامگرا تعلق گرفت. در لیبى نیز چنین خواهد شد و این اسلامگرائى با صفاتى چون ضد صهیونیستى بودن، ضد دیکتاتورى بودن، استقلال‌طلبى، آزادیخواهى و پیشرفت‌طلبى در سایه‌ى قرآن، مسیر محتوم و اراده‌ى قاطع همه‌ى ملتهاى مسلمان خواهد بود. این موج که سه دهه پیش سرنوشت ایران اسلامى را نیز در چنین ایامى (مصادف با 22 بهمن) رقم زد و نخستین ضربه‌ى سنگین را بر جبهه‌ى آمریکا، ناتو و صهیونیزم فرود آورد و بزرگترین دیکتاتورى سکولار و دست‌نشانده‌ى منطقه را فروپاشاند، در همین ایام و با همان سبک و همان مطالبات، کل خاورمیانه‌ى اسلامى و عربى را در برگرفته است.

 اراده‌ى خداوند به بیدارى ملتها تعلق گرفته است و قرن اسلام و عصر ملتها فرا رسیده و در آینده، سرنوشت کل بشریت را تحت تأثیر قرار خواهد داد. و مگر جوانان و روشنفکران در واشنگتن و لندن و مادرید و رُم و آتن، با الهام از میدان تحریر، به خیابانها نیامدند؟ 

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( شنبه 90/11/15 :: ساعت 1:9 عصر )


»» سخنان مهم علامه مصباح یزدی در دیدار با جبهه پایداری

بعد از ظهر پنج شنبه هفته گذشته شورای مرکزی جبهه پایداری به دیدار آیت الله مصباح یزدی در قم رفت. در این دیدار حجت الاسلام دکتر آقا تهرانی دبیر جبهه پایداری گزارشی از اقدامات صورت گرفته در هفته های گذشته را ارائه داد و علی اصغر زارعی به عنوان مسئول امور استان های جبهه پایداری گزارشی از وضعیت انتخاباتی استان ها بیان کرد. پس از سه ساعت بحث و بررسی جوانب مختلف انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی ، آیت الله مصباح یزدی در بیانات مهمی مانفیست اصولگرایان برای برگزاری انتخاباتی رقابتی و سالم را خطاب به اعضای شورای مرکزی جبهه پایداری مطرح کردند. از آن جا که این بیانات اهمیت بسیار مهمی داشت 9 دی پس از کسب اجازه از محضر آیت الله مصباح آن را در اختیار عموم قرار می دهد. امید است همه جریانات اصولگرایی این بیانات مهم را به عنوان مانیفست خود در دستور کار قرار دهند.

 بسم الله الرحمن الرحیم

بنده در ذهنم طرفداران انقلاب اسلامی از بدو پیروزی انقلاب تاکنون را مرور می کردم، وقتی خواستم آنها را دسته بندی کنم به ذهنم رسید علیرغم اینکه همه آنها به اسلام و جمهوری اسلامی و حضرت امام و ولایت فقیه اعتراف دارند ولی برداشتها و حتی عملکردشان بسیار متفاوت است. شاید بعضی که کم هم نیستند تصورشان این باشد که انقلابی شده و گروه های مختلفی با رژیم ستم شاهی مخالفت کردند. چپی ها و راستی ها و یک عده ای هم متدین بودند بالاخره امام آمد و فضا را مدیریت کرد و اسم این حرکت جمعی را گذاشت انقلاب اسلامی و بعد مردم به خاطر زحماتی که ایشان کشیده بودند حرفهای ایشان را پذیرفتند برای همین یک اسم اسلام روی این جریان ماند و شد انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی تا جایی که برخی انجمن ها هم که ربطی به اسلام نداشت ولی پسوند اسلامی را یدک می کشید حتی برخی وزارتخانه ها هم شد وزارت ارشاد اسلامی با این که مسئولش می گفت ما  در رابطه با اسلام هیچ مسئولیتی در این وزارتخانه نداریم ولی اسم اسلامی را به احترام امام یدک می کشیم.

اعتقاد اینها این است که ما یک دینی داریم، نماز، روزه، کربلا، امام حسین اینها سر جای خودش ولی مسئله مدیریت کشور و استفاده از امکانات یک باب دیگری است که ربطی به دین ندارد. این بستگی دارد به زرنگی آدم که چطور بتواند از این امکانات استفاده کند. برخی ها گوشه و کنار این اعتقاد را ابراز هم می کنند ولی بیشتر در قلبشان همین است. بعد که نظام استقرار پیدا کرد، به فکر افتادند که برای خودشان و نزدیکان و بستگانشان یک دستگاهی درست کنند. این ها می گویند این امور ربطی به اسلام ندارد، آدم باید زمین های موات را آباد کند، بفروشد این زرنگی است و ربطی به دین ندارد. یا استفاده از موقعیت های خاص سرمایه گذاری های ریالی دلاری در شرق و غرب، اینها زرنگی است شما هم می توانید انجام دهید.

نه تنها می گفتند اینها ربطی به اسلام ندارد بلکه منت هم می گذاشتند که ما داریم کشور را آباد می کنیم شما بلد نیستید ما بلدیم و داریم کار تولید می کنیم. با کشورهای دیگر رابطه برقرار می کنیم آن هم ارتباطات سیاسی که شما عقلتان نمی رسد، تازه زحمتها را ما انجام می دهیم ولی لذتش را شما می برید. پیشرفت ها مال ماست نه مال شما چهارتا آخوند و بچه بسیجی. پیشرفت علمی و صنعتی مال ماست اینها ربطی به اسلام ندارد. علاوه بر این می گفتندکه ما سر مردم هم منت داریم که این کارها را برایشان انجام می دهیم اگر قرار بود که کار دست چند آخوند و بسیجی باشد مملکت از دست رفته بود؛ واقعا عقیده اینها همین است. کارشان نشان می دهد گاهی هم که سخنرانی می کنند لایه هایی از اینها در لابلای سخنانشان هست. من شخصا علیرغم اینکه طلبه گوشه گیری هستم ولی آنقدر کد از اینها دارم که بلاواسطه شنیده ام.

گروه دیگری می گویند حکومت اسلامی یک چیز مهمی است، فقط اسم نیست منتها حکومت اسلامی به این است که عدالت پیاده شود، کمک به محرومین، آزادی، دموکراسی اجرا شود و اسلام یعنی همین موارد. مگر نگفتیم استقلال آزادی جمهوری اسلامی، اسلامی اش یعنی هر کسی مستقل فکر کند، آزاد هم باشد هر طور می خواهد فکر کند، البته در چارچوبی. ما باید برای حکومت اسلامی و عدالت کار بکنیم ولی اجرای این کارها نیاز به ابزار دارد، ما باید عدالت را اجرا کنیم ولی ما برای این امور ابزار نیاز داریم، همکارانی لازم داریم، یک نفره که نمی توانیم، یک تیم می خواهیم، گروه می خواهیم، خب اگر بخواهیم گروهی داشته باشیم ناچاریم هوای اینها را در وزارتخانه ها و سازمانهای مختلف داشته باشیم.

نه به عنوان اینکه این امور برای این دسته اصالت داشته باشد، نخیر این امور ابزار است. این افرادی که لازمشان داریم، در مراکز مختلف باید تابع ما باشند برای اینکه تابع ما باشند، باید مراقبشان باشیم، باید به آنها برسیم تا از آنها کار بکشیم. خب این موارد هم که با یک میلیون و دو میلیون حل نمی شود باید میلیاردی خرجش کنند. آنهایی که با ما مخالفند که اصلا به ما رأی نمی دهند اما آنها که با ما موافقند باید مراقبشان باشیم، سبیل شان را چرب کنیم تا بتوانیم از آنها کار بکشیم. در نظر این گروه ویژه خواری نه به عنوان هدف مثل گروه اول بلکه به عنوان ابزاری تصحیح می شود. توجیه شان این می شود که اگر این امور را نداشته باشیم، نمی توانیم عدالت را اجرا کنیم. خب نتیجه عملی این دسته با دسته اول فرقی ندارد، ویژه خواری سر جایش هست، قانون شکنی سر جایش هست فقط عنوانها فرق دارد. آنجا این امور اصالت داشت اینجا ابزار است.

یک گروه سومی هم هست که واقعا اصالت را برای اسلام می داند، اصالت را برای امامت و ولایت فقیه می داند، می گویند اگر اینها نباشند ما مشروعیت نداریم. استنادشان به این است که امام می فرمود اگر رئیس جمهور منتخب مردم، تمام مردم هم به او رای بدهند ولی از طرف ولی فقیه نصب نشود طاغوت است و اطاعتش حرام است. خب این دسته سومی چیز دیگری است نه اولی و نه دومی است. این تفکر مال همین بسیجیها و پابرهنه هاست. دیگران می گویند چون ولایت فقیه در قانون اساسی است ما قبول می کنیم بعدش هم می گویند خب قانون اساسی را هم می شود عوض کرد. ته دلشان می گویند این ولی فقیه یعنی چه؟ مردم رای می دهند و رییس جمهورشان را انتخاب می کنند ولی فقیه دیگر یعنی چه؟! ته دلشان این است که این ولایت فقیه هم که می شود همان دیکتاتوری!

خب آن دو گروه را کنار بگذاریم، در این گروه سوم هم همه یک دست نیستند. آنچه محور وحدت آنهاست اعتقاد به ولایت فقیه و رهبری است. ولی این معنایش این نیست که در همه چیز با هم اشتراک دارند، نخیر اختلاف سلیقه هم دارند. بالاخره ما در این جامعه زندگی می کنیم، بهترین حکومت در این عالم جمهوری اسلامی ایران است و مهمترین رکنش هم ولایت فقیه است. ولی واقعیت این است که اختلاف سلیقه هست و شما خودتان نمونه های زیادی سراغ دارید. نمونه هایش در همین روزها را از برخی افراد باسابقه جنگ داریم می شنویم که ته دل اینها چه چیزهایی است که اگر بیرون بریزد چه چیزهایی می شنویم. اینها تازه پیدا نشده، قبلا هم بوده ولی زمینه ظهور نداشته،؟؟؟؟  شاید خیلی ها دیگر هم باشند که هنوز درونشان را بیرون نریخته اند ولی واقعیت جامعه این است. نباید انتظار داشته باشیم تا همه حزب اللهی فکر کنند، بسیجی فکر کنند، مثل ما فکر کنند، این با واقعیت نمی سازد؟

حالا چه باید کرد؟ برخی از بزرگانی که سابقه زیادی در مسائل سیاسی دارند همین اواخر هم گفته اند  که حکومت با یک گروه تمام نمی شود و مردم وقتی رهبر را قبول نداشتند آن رهبر دیگر وظیفه ای ندارد و شرایط ما هم شرایط شعب ابی طالب است. البته این حرفها تازگی ندارد، در هر مقطعی از انقلاب از این تیکه ها القا کرده اند. اگر بخواهم تعبیر عامیانه ای بکنم باید بگویم که از این لگد پراکنی ها  به رهبری همیشه بوده. آن چه هست این که علی رغم قدرت و ثروتی که دست دو گروه اول است، دانشگاهها در اختیارشان است، ثروت های خارج از محاسبه در اختیارشان هست، علیرغم همه اینها خدا ثابت کرده که پابرهنه ها موفق می شوند. دهها بار خدا در این نیم قرن به ما نشان داده که آنها شکست خورده اند. هر چند ثروت دست آنهاست، قدرت دست آنهاست، سیاست را آنها  مثلا بلدند، طراحی می کنند، نقشه می کشند با سازمان های جاسوسی رابطه می گیرند ولی عملا می بینیم شکست می خورند. شاید در داخل کشور هم دیده اید که برخی همه ثروت و قدرت و بهترین امکانات را در اختیار دارند واز نظر هوش سیاسی هم بالا هستند و تجربه سیاسی بالایی هم دارند ولی کمتر کسی است که آبرویش اینطور ریخته باشد، حالا اگر کسی ظرفیتش اینطور است که به روی مبارکش هم نمی آورد، حرف دیگری است.

اینها مایه امید ما می شود تا خیلی دل به این قدرت ها و ابزار ظاهری نبندیم. خدا غیر از این که در تاریخ دهها بار این را به ما نشان داده و غیر از این که در آیات متعددی آمده که "ولقد نصرکم الله ببدر و انتم اذله اذ تستغیثون ربکم فاستجاب لکم" تاریخ را که ما نبوده ایم ببینیم ولی در این دوره خودمان که خیلی از این موارد را دیده ایم. در همین هشت سال جنگ تحمیلی ندیدیم؟ این دوره دفاع مقدس نمایشگاه معجزات الهی بود. چه کسانی با چه ابزارهایی چه قدرت هایی را شکست دادند. البته شاید برخی در ذهنمان این باشد که این کمک های غیبی مال جنگ و جهاد نظامی است نه مربوط به مسجد پیامبر. این کمک ها مال جنگ بدر بود نه مواقع دیگر. ولی این طور نیست خدای جبهه، خدای دانشگاه، خدای بازار و خدای حوزه ها یکی است، ما چند خدا نداریم. خدای جبهه ها در دانشگاهها هم هست، در بازار هم ممکن است افراد گمنامی باشند که کارهای اقتصادی بزرگی بکنند که علمای بزرگ اقتصاد به عقلشان نرسد و نتوانند انجام دهند. اما متاسفانه آنها که جبهه های جنگ و امدادهای غیبی آن را دیده اند به اینجا که می رسند کمی می لنگند. ما در میدان سیاست هم نیاز به مددهایی داریم که خدا در جبهه ها عنایت کرد.

ما خیال می کنیم در میدان سیاست هم باید مثل آمریکایی ها عمل کنیم مثل رسانه ها و ابزارهایی که دارند باید عمل کنیم، در این جاها خدا خبری نیست. من عرضم این است که امام به ما یاد داد قبل از هر چیز خدا در میدان سیاست است. باید کارها را با او ببندیم. اگر این را باور کردیم از هیچ چیزی نمی ترسیم، از طوفان ها نمی هراسیم چون با جایی بسته ایم که تزلزلی در آن نیست. برخی فکر می کنند احزاب در کشورهای اروپایی و امریکایی چطور عمل می کنند، ما هم باید همینطور عمل کنیم. متاسفانه در بسیاری از متدینین هم همین طور هست. خیال می کنند در میدان سیاست نیاز به پول و تبلیغات و کارشناسان و ابزارهای هوچی گری داریم ولی این اشتباه است. هم در جبهه، هم در بازار، هم در صنعت، هم در دانشگاه، هم در سیاست و حتی در علوم حوزوی باید کار را با صاحب کار بست. اگر خیال می کنیم هدف درست ولی راه همان است که دیگران رفته اند، اشتباه می کنیم. 

در همین انتخابات اخیر دیدیم برخی دلارها و تبلیغات وسیع و حتی متخصص از خارج آوردند، از چه ابزارهایی در تبلیغات استفاده کردند و آواز و رقص به کار گرفتند ولی مردم به دلشان افتاد که به دیگری رای بدهند، البته باز هم باور نمی کنیم. البته در آن دوره - برخی ها که من پشت سرشان نماز می خواندم - در شعارهای انتخاباتی شان اسمی از اسلام نمی بردند درحالی که نماز شب شان ترک نمی شد. چرا ؟ چون می گفتند این کار دنیایی است و پیروزی در این میدان راه دارد، راهش چیست؟ پول می خواهد و من پول ندارم پس باید وابسته شوم به جایی که پول دارد، نیروی انسانی دارد، آنوقت است که وابستگی درست می شود. باورمان نیست که دست دیگری هم در کار است و اگر ما به وظیفه خودمان عمل کنیم، آن دست  قدرتی دارد که بیشتر از قدرت های دیگراست.

امام به ما یاد داد فقط دنبال یک کلمه باشیم آن هم اسلام است. دل به یک چیز ببندیم آن هم اسلام. هم چیز فدای اسلام شود. برخی این را درست یاد گرفتند برخی هم نه. اگر امام الان بود همین را می گفت. امروز هم امام می گفت صبح که از خواب بیدار می شوید ببینید خدا از شما برای اسلام چه می خواهد، همان کار را انجام بدهید.

امروز ما در یک صحنه امتحان تازه ای هستیم. ده ها صحنه امتحان دیگر را گذرانده ایم، الحمدلله دین مان سالم مانده، اما امتحان ها روز به روز سخت تر می شود. امروز در صحنه امتحانی هستیم که باید اخلاص و ایمان خودمان، دلبستگی مان را به  اسلام و ولایت فقیه ثابت کنیم. اگر این را فراموش کنیم برویم دنبال ابزارها خدا هم شما را واگذار می کند به ابزارها و اسباب ها آنوقت «تکلوهم الی الاسباب». اما اگر گفتیم خدایا ما جز تو کسی را نمی شناسیم، به کسی هم جز تو امید نداریم، جز رضای تو نمی خواهیم. از من چه دوست داری همان بشود، اگر اینطور شدیم خدا با ما طور دیگری معامله می کند. همانطور که با اولیا خودش و با امام آنطور معامله کرد. همانطور که امروز با رهبری همانطور معامله می کند.

صحنه امروز را ببینید، این همه تلاش علیه یک شخص تا کنون  انجام نشده! امروز ببینید امریکا و اسرائیل و تمام قدرت های سیاسی اقتصادی امنیتی علیه یک نفر است. ما در چنین صحنه ای هستیم.  باید ببینیم خطر کجاست، متوجه چه نقطه ای است. ما چه راهی برای رفع آن داریم. بیاییم با خدا پیمان بنیدم که ما خودمان را می گذاریم کنار و می بینیم تو چه می خواهی؟ وظیفه من چیست آن را انجام می دهم ، سود دارد یا زیان؟ به به دارد یا اه اه؟ احترام دارد یا افترا؟ فرق ندارد تو چه دوست داری؟ من خیال می کنم اگر اینطور شدیم هرگز شکست نمی خوریم، چون آنچه خدا خواسته واقع شده "والله غالب علی امره" اما هرجا پای نفس و هوای شیطانی و فریب دادن بود، همانجا شکست می خوریم. در مسیر انتخابات هم اصل ما این باشد که هرجایی بین ما و خدا فهمیدیم این فرد بهتر است همان کار را انجام دهیم ولو در لیست دیگران باشد، آنچه خدا می پسندد را حمایت کنیم، آن کس که اصلح است حمایت کنیم، می خواهد رفیق ما باشد یا نباشد، میثاق نامه ما را امضا کرده باشد یا نکرده باشد.

یک جا شاید شما لیست 30 نفره بدهید یا یک نفر را معرفی کنید یا حتی شاید لازم نباشد شما از او علنی حمایت کنید بلکه پنهانی حمایت کنید. اگر هدف این باشد شکست نخورده ایم والا اگر هدف من باشد یا ما باشد یا گروه و جبهه ما باشد، مطمئن باشید اینها شیطانی است، این شکست است. فقط به فکر این باشید که چه چیزی به نفع اسلام است اگر اینطور بودید، این کار شکست نمی خورد، هر کس هم هر چه بگوید به ضرر  خودش است، اگر علیه این هم کار کند، به ضرر خودش کار کرده. در همین جریانات هم دیده اید که کسانی  - شاید حسن نیت هم داشته اند – ولی چون در این قاعده نبوده به ضرر خودشان تمام شده. اما اگر ما هم دنبال پست و مقام دنیایی باشیم و بخواهیم خر خودمان را برانیم ما هم می شویم مثل آنها. آن وقت باید گفت بجنگ تا بجنگیم! اما اگر دنبال این هستید که خدا کمک کند، باید ببینید خدا چه دوست دارد همانطور باید عمل کنید. خدا انشاء الله همه را موفق کند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( چهارشنبه 90/11/12 :: ساعت 9:0 صبح )

   1   2      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

غواصان تهران را کربلا کردند
حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد
سالروز حکم امام بر قتل سلمان رشدی
قربانی برای سلامتی امام خامنه ای
استدراج الهی در رفتار هاشمی
وداعی غم انگیز با ماه شعبان از زبان امام رضا علیه السلام
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 2
>> بازدید دیروز: 3
>> مجموع بازدیدها: 151331
» درباره من

سعید

» پیوندهای روزانه

آشوب 25 بهمن 88 [3]
طیب حاج رضایی حر انقلاب [5]
شهدای حزب الله لبنان در سوریه [18]
عجائبی از میرزا علی آقا قاضی [17]
سجده جریان انحرافی بر مقبره کوروش [28]
بهترین مدارس آمریکا از نگاه پناهیان [20]
تجلیل اوباما از دانشمند ایرانی [9]
همدستی هاشمی با مهدی!! [10]
دستاوردهای انقلاب
افشاگری حاج حسین [11]
قضاوت با شما [9]
چرا به لیست جبهه پایداری رای بدهیم؟ [10]
فعالان اصلاح طلب مردم را به شرکت در انتخابات مجلس فراخواندند [10]
سخنرانی منتشر نشده ای از سردار شهید باکری [23]
مبانی فقهی و نظامی نابودی اسرائیل [5]
[آرشیو(22)]

» آرشیو مطالب
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
آبان 90
آذر 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
خرداد 92
دی 91
تیر 92
مرداد 92
مهر 92
آذر 92
بهمن 92
خرداد 93
اسفند 92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
حجت قاسم خانی
شرم حضور
سینا
پایگاه شهید آوینی
همسفر کربلا
سخن
آسمانی ها
رادیو معارف
حمید رسایی(نماینده تهران)
9 دی
علی جوشقان
محسن چایلو
شهید گمنام
استاد فروغی اردبیلی
حوزه علمیه بناب
بچه های قلم
دکتر راوری (شافی)
برای خاطر آیه ها
اخلاق اسلامی(خلق)
ما با ولایت زنده ایم
یک طلبه
دستنوشته های یک طلبه

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب