سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]
سعید
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» آثار و فضائل نماز شب و شب زنده داری

...فضیلت تهجد و قیام لیل و گریه و ندبه از خوف خدا و شوق او - جل جلاله - و نماز شب را اگر بخواهى، اخبار و آیات وارده در این باب کفایت مى‏کند.
و أنا أذکر منها سطراً تذکره لمن أراد أن یتذکر.
و من مختصرى از آن احادیث را ذکر مى‏کنم تا سبب یادآورى باشد براى کسانى که طالب آنند.
منها ما روى عن الباقر (علیه السلام) أنه کان مما أوحى الله تعالى الى موسى بن عمران (علیه السلام): کذب من زعم أنه یحبنى و اذا جنه اللیل نام عنى؛ یابن عمران! لو رأیت الذین یقومون لى فى الدجا و قد مثلت نفسى بین أعینهم یخاطبونى و قد جللت عن المشاهده و یکلمونى و قد عززت عن الحضور؛ یابن عمران! هب لى من عینک الدموع و عن قلبک الخشوع و من بدنک الخضوع ثم ادعنى فى ظلم اللیالى تجدنى قریباً مجیباً.(125)
از جمله روایات درباره شب زنده دارى، روایتى است که از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمود: از آنچه خداوند متعال به حضرت موسى (علیه‏ السلام) وحى کرد این است که فرمود: دروغ مى‏گوید کسى که مى‏پندارد که مرا دوست مى‏دارد و زمانى که تاریکى شب او را در آغوش مى‏کشد از من غافل شده و مى‏خوابد؛ اى پسر عمران! اگر مشاهده کنى کسانى را که در دل شب به خاطر من از خواب برمى‏خیزند در حالى که من حقیقت خود را بر آنان ممثل ساخته‏ام و با من سخن مى‏گویند از روى حضور (گویا مرا مى‏بیند) هر چند من عزیزتر از آنم که نزد کسى حضور (حسى و مادى) یابم. اى پسر عمران! ببخش براى من، از دیده‏ات اشک و از دلت خشوع و از بدنت خضوع و آن‏گاه در تاریکى‏هاى شب مرا بخوان که خدایت را نزدیک و پاسخگو خواهى یافت.
روى عن النبى (صلى‏الله علیه و آله و سلم): ان شرف المؤمن صلاته باللیل.(126)
از حضرت رسول (صلى‏الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود: شرافت مؤمن، به نماز شب خواندن اوست.
و روى: اذا جمع الله الأولین و الآخرین نادى مناد لیقم الذین (تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفاً و طمعاً)(127) فیقومون و هم قلیل ثم یحاسب الناس من بعدهم.(128)
روایت شده: هنگامى که خداوند متعال اولین و آخرین را گرد آورد، نداگرى ندا مى‏دهد کسانى که پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مى‏شود (و به پا مى‏خیزند و رو به درگاه خدا مى‏آورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مى‏خوانند پس اینک به پا خیزند کسانى که اندک هستند، و پس از آنکه به حساب آنان رسیدگى شد، به حساب مردم رسیدگى خواهد شد.
و فى الصحیح، عنه (صلى‏الله علیه و آله و سلم): ان فى جنه عدن شجره تخرج منها خیل أبلق مسرجه بالیاقوت و الزبرجد ذوات أجنحه لا تروث و لا تبول، یرکبها اولیاء الله فیطیر بهم فى الجنه حیث شاؤا قال فینادیهم أهل الجنه: یا اخواننا، ما أنصفتمونا! ثم یقولون: ربنا بماذا نال عبادک منک هذه الکرامه الجمیله دوننا؟ فینادیهم ملک من بطنان العرش: انهم کانوا یقومون اللیل و کمنتم تنامون و کانوا یصومون و کنتم تأکلون و کانوا یتصدقون بمالهم لوجه الله تعالى و أنتم تبخلون و کانوا یذکرون الله کثیراً لا یفترون و کانوا یبکون من خشیه ربهم و هم مشفقون.(129)
در روایت صحیحى از رسول اکرم (صلى‏الله علیه و آله و سلم) آمده است که فرمودند: در بهشت عدن، درختى است که از آن اسب‏هاى ابلق (یعنى سیاه و سفید) با زین‏هایى از یاقوت و زبرجد و داراى بال‏ها بیرون مى‏آیند، نه سرگینى از آنها خارج مى‏شود و نه ادرارى. اولیاء الله بر آنها سوار مى‏شوند و به هر جاى بهشت که بخواهند به وسیله آن اسب‏ها پرواز مى‏کنند. اهل بهشت (وقتى چنین مقاماتى از آنها مشاهده مى‏کنند) خطاب‏ مى‏کنند که اى برادران ما، این راه انصاف نیست که با ما در پیش گرفتید! سپس عرض مى‏کنند: اى پروردگار ما، این بندگانت چگونه به این کرامت زیبا دست یافته‏اند و ما از آن محروم مانده‏ایم؟! در این هنگام فرشته‏اى از داخل عرض ندا مى‏دهد: آنان شب زنده‏دارى مى‏کردند در حالى که شما خوابیده بودید؛ آنان روزه (مستحبى) مى‏گرفتند در حالى که شما مشغول خوردن بودید؛ آنان مال خود را به خاطر خداى تعالى صدقه مى‏دادند در حالى که شما بخل مى‏ورزیدید؛ آنان بسیار به یاد خدا بودند و همواره ذکر خداى مى‏گفتند (در حالى که شما در این خصوص سستى و کوتاهى مى‏کردید)؛ آنان از ترس و خشیت پروردگار اشک مى‏ریختند و همواره در حالت بیم به سر مى‏بردند.
روى أنه کان مما ناجى الله به داود (علیه السلام): یا داود! و علیک بالاستغفار فى دلج اللیل الى الأسحار، یا داود! اذا جن علیک اللیل فانظر الى ارتفاع النجوم فى السماء و سبحنى و أکثر من ذکرى حتى أذکرک، یا داود! ان المتقین لا ینامون لیلهم الا بصلاتهم لى(130) و لا یقطعون نهارهم الا بذکرى، یا داود! ان العارفین کحلوا أعینهم بمرود السهر و قاموا لیلهم یسهرون، یطلبون بذلک مرضاتى، یا داود! انه من یصلى باللیل و الناس نیام یرید بذلک وجهى، فانى آمر ملائکتى: أن یستغفروا له و تشتاق الیه جنتى و یدعو له کل رطب و یابس.(131)
روایت شده که از جمله نجواهاى خداوند متعال با حضرت داود (علیه السلام) این بود که فرمود: اى داود! بر تو باد به استغفار کردن در دل شب تا سحرگاهان، اى داود! زمانى که تاریکى شب تو را در برگرفت پس نگاهى به صعود ستارگان در آسمان، بینداز و مرا تسبیح گو و بسیار به یاد من باش تا من نیز به یاد تو باشم. اى داود! همانا پارسایان، شب‏هایشان را نخوابند مگر اینکه نماز براى من به جاى آورند و روزهایشان را سپرى نکنند مگر اینکه به یاد و ذکر من مشغول باشند، اى داود! همانا عارفان سرمه شب‏زنده‏دارى را به چشم‏هایشان کشیده‏اند و شب را به بیدارى سپرى مى‏کنند و به این وسیله خواهان خشنودى من هستند.
اى داود! همانا کسى که در دل شب نماز گزارد در حالى که مردم درخوابند و از این عبادت نیز قصدش من باشم، پس به فرشتگانم امر مى‏کنم که براى چنین کسى طلب بخشش کنند و بهشت من نیز مشتاق دیدار او خواهد بود، پس هر تر و خشکى براى او دعا خواهد کرد.

و عن ابن مسعود، قال رسول الله (صلى‏الله علیه و آله و سلم): حسب الرجل من الخیبه أن یبیت لیله لا یصلى فیها رکعتین و لا یذکر الله فیها حتى یصبح، فقیل: یا رسول الله (صلى‏الله علیه و آله و سلم)، ان فلاناً نام البارحه عن ورده حتى أصبح(132) و قال: ذلک رجل بال الشیطان فى أذنه فلم یستیقظ.(133)
از ابن مسعود روایت شده که رسول خدا (صلى‏الله علیه و آله و سلم) فرمود: همین زیان و خسران مرد را بس که شب را به صبح رساند و دو رکعت نماز در آن نخواند ذکر خدا ننماید تا اینکه صبح گردد. پس عرض شد: یا رسول الله، فلانى دیشب تا صبح در خواب بود و ورد و ذکرى که داشت از او فوت شد، پیامبر فرمود: او مردى است که شیطان به گوش او بول کرده که بیدار نگشته است.
و روى عنه (صلى‏الله علیه و آله و سلم): و ما نام اللیل کله أحد الا بال الشیطان فى أذنیه و جاء یوم القیامه مفلساً و ما من أحد الا و له ملک یوقظه من نومه کل لیله مرتین یقول: یا عبدالله! أقعد لتذکر ربک، ففى الثالثه ان لم ینتبه یبول الشیطان فى أذنه.(134)
و از رسول اکرم (صلى‏الله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمودند: هیچ‏کس تمام شب را با خواب سپرى نمى‏کند مگر اینکه شیطان در دو گوش او بول کند و روز قیامت چنین کسى مفلس و تهیدست حضور خواهد یافت و احدى نیست مگر اینکه فرشته‏اى او را هر شب دوبار بیدار مى‏نماید و مى‏گوید: اى بنده خدا! از خواب برخیز و بنشین تا یاد و ذکر خدا نمایى و در بار سوم اگر برنخاست شیطان در گوش او بول مى‏کند.
و روى أن البیوت التى یصلى فیها باللیل و یتلى فیها القرآن، تضى‏ء لأهل السماء کما یضى‏ء الکواکب الدرى لأهل الارض.
و روایت شده که همانا خانه‏هایى که در آنها نماز گزارده شود و قرآن‏ تلاوت شود، براى اهل آسمان نورافشانى مى‏کند، همانگونه که ستاره درخشان براى اهل زمین مى‏درخشد و نورافشانى مى‏نماید.
و انه قال فى وصیته لأمیرالمؤمنین - علیهما الصلاه و السلام - و علیک بصلاه اللیل (و کرر ذلک ثلاثاً).(135)
و در وصیت پیامبر به امیرالمؤمنین - علیهما الصلاه و السلام - است که فرمود: بر تو باد به نماز شب! (این جمله را سه بار تکرار فرمودند). (136)
و قال (صلى‏الله علیه و آله و سلم): ألا ترون الى المصلین باللیل و هم أحسن الناس وجوهاً لأنهم خلوا باللیل لله سبحانه فکساهم من نوره.(137)
پیامبر (صلى‏الله علیه و آله و سلم) فرمودند: آیا نمى‏بینید نماز شب‏خوانان را که چهره‏هایشان از همه مردم زیباتر و جذاب‏تر است؟ علتش آن است که آنان شب‏ها با خداى سبحان خلوت مى‏نمایند، پس خداوند متعال هم لباس نورانى بر آنان مى‏پوشاند.
و سئل الباقر (علیه السلام) عن وقت صلاه اللیل، فقال: هو الوقت الذى جاء عن جدى رسول الله (صلى‏الله علیه و آله و سلم) أنه قال: ان لله تعالى منادیاً ینادى فى السحر هل من داع فأجیبه؟ هل من مستغفر فأغفر له؟ هل‏ من طالب فأعطیه؟ ثم قال: هو الوقت الذى وعد فیه یعقوب بنیه أن یستغفر لهم و هو الذى مدح فیه المستغفرین، فقال: (و المستغفرین بالأسحار(138) )؛ ان صلاه اللیل فى آخره أفضل من أوله و هو وقت الاجابه و الصلاه فیه هدیه المؤمن الى ربه، فأحسنوا هدایاکم الى ربکم یحسن الله جوائزکم فانه لا یواظب علیها الا مؤمن صدیق.(139)
از امام باقر (علیه السلام) از وقت نماز شب سؤال شد، فرمود: وقت آن همان است که از جدم رسول خدا (صلى‏الله علیه و آله و سلم) رسیده است که فرمودند: همانا براى خداوند متعال منادى هست که هنگام سحر ندا مى‏دهد که آیا دعا کننده‏اى هست تا اجابت نمایم؟ آیا استغفار کننده‏اى هست تا مورد بخشش قرار دهم؟ آیا درخواست کننده‏اى هست تا به او عطا نمایم؟ سپس فرمود: همان وقتى است که حضرت یعقوب (علیه السلام) به فرزندانش وعده داد تا براى آنان طلب غفران و بخشش نماید، همان وقتى است که استغفار کنندگان در آن مورد مدح و ستایش قرار گرفته‏اند، و در سحرگاهان، استغفار مى‏نمایند .
همانا نماز شب در آخر وقت، افضل از اول وقت آن است و آن وقت اجابت دعاهاست و نماز در آن موقع، هدیه مؤمن به پروردگارش است؛ پس هدیه‏هاى خودتان را جهت تقدیم به پیشگاه خداوند متعال، نیکو نمایید تا خداى تعالى نیز جایزه‏هاى شما را نیکو نماید که مواظبت بر آن نمى‏کند مگر مؤمن راستگو.
.
و روى أنه تعالى أوحى الى بعض الصدیقین أن لى عباداً من عبادى یحبوننى فأحبهم و یشتاقون الى فأشتاق الیهم و یذکروننى و أذکرهم و ینظرون الى و أنظر الیهم وان حذوت طریقهم أحببتک و ان عدلت عنهم مقتک قال: یا رب و ما علامتهم؟ قال: یراعون الظلال بالنهار کما یراعى الراعى الشفیق غنمه و یحنون الى غروب الشمس کما یحن الطیر الى و کره عند غنمه و یحنون الى غروب الشمس کما یحن الطیر الى و کره عند الغروب فاذا جنهم اللیل و اختلط الظلام و فرشت الفروش و نصبت الأسره و خلا کل حبیب بحبیبه نصبوا الى أقدامهم و افترشوا الى وجوههم و ناجونى بکلامى و تملقوا الى بانعامى فبین صارخ و باک و متأوه و شاک و بین قاعد و قائم و راکع و ساجد بعینى ما یتحملون من أجلى و بسمعى ما یشتکون من حبى أول ما اعطیهم ثلاث: أقذف من نورى فى قلوبهم فیخبرون عنى کما أخبر عنهم؛ و الثانیه: لو کانت السموات و الأرض و ما فیها فى موازینهم لأستقللتها لهم؛ و الثالثه: أقبل بوجهى علیهم فترى من أقبلت بوجهى علیه یعلم أحد ما أرید أن أعطیه؟
روایت شده که خداوند متعال به یکى از صدیقان، وحى فرمود که مرا بندگانى است که از میان بندگانم که آنان مرا دوست مى‏دارند و مشتاق من‏اند و من هم مشتاق آنان هستم، آنان به یاد من‏اند و من نیز به یاد آنان، ایشان به من مى‏نگرند و من هم به آنها؛ و اگر تو قدم در راه آنان نهادى، من دوستدار تو خواهم بود. اگر از راه آنها عدول نمایى، تو را دشمن خواهم داشت.
آن بنده خدا عرض کرد: پروردگارا، نشان آنها چیست؟ فرمود: همان‏گونه که چوپان مهربان به دنبال گله خود است، آنان نیز تمام روز به دنبال سایه‏ها هستند تا ببینند کى روز به پایان مى‏رسد و به غروب آفتاب آن‏چنان علاقه‏مندند که پرنده به هنگام غروب به آشیانه خود؛ پس چون شب آنان را فرا گرفت، و تاریکى‏ها درهم آمیخت و بسترها گسترده شد و تختخواب‏ها آماده گشت و هر دوستى با دوست خود خلوت گزید؛ در این هنگام آنان قدم‏هاى خود را در پیشگاه من راست مى‏نمایند و سرپا مى‏ایستند و صورت‏هایشان را به سوى من فرش زمین مى‏نمایند و با کلام من با خود من مناجات مى‏کنند و چاپلوسى و تملق مى‏گویند با انعام من، گاهى ناله مى‏کنند و گاهى اشک جارى مى‏سازند و اگاهى آه سوزناک مى‏کشند و گاهى شکوه و شکایت مى‏نمایند، آنان در طول شب یا نشسته‏اند یا ایستاده؛ و یا در رکوع‏اند و یا سجود؛ من مشاهده مى‏کنم که آنان به خاطر من چه مى‏کشند! و مى‏شنوم که چه شکایت‏ها از عشق من مى‏نمایند! نخستین چیزى که به آنان عطا مى‏کنم سه عنایت است: از نور خودم به دل‏هایشان مى‏اندازم تا با آن نور از من آگاه گردند همان‏طور که من از آنان آگاه هستم و دوم آنکه اگر آسمان‏ها و زمین و آنچه که در زمین است در ترازوى اعمال آنان قرار گیرد، من آنها را براى آنان کم و ناچیز مى‏شمارم؛ و سوم آنکه من رویاروى آنان مى‏شوم، اگر من با کسى رویارو شدم به نظرت کسى مى‏داند که من چه مى‏خواهم به او عنایت کنم؟

و روى عن بعض العابدین یقول: رأیت فى منامى کأنى على شاطى‏ء نهر یجرى بالمسک الأذفر و على حافیته شجر من اللؤلؤ و قصب الذهب و اذا بجوار مزینات لا بسات ثیاب السندس کان وجوههن الأقمار و هن یقلن: سبحان المسبح بکل لسان سبحانه، سبحان الموجود فى کل مکان سبحانه، سبحان الدائم فى کل الأزمان سبحانه، فقلت من أنتن؟ فقلن:

‏ ذرانا اله الناس رب محمد یناجون رب العالمین الههم ‏ لقوم على الأطراف باللیل قوم و تجرى همول(140) القوم و الناس نوم

‏ فقلت: بخ بخ لهؤلاء القوم من هم؟!
فقلن: هؤلاء المتهجدون باللیل بتلاوه القرآن و الذاکرون الله کثیراً فى السر و الاعلان، المنفقین المستغفرین بالأسحار.(141)

یکى از عابدها مى‏گوید: به خواب دیدم که گویا در کنار نهرى هستم که مشک خوشبو در آن جارى است و در دو طرف آن نهر، درختى از لؤلؤ و نى‏هاى طلایى روییده بود. و ناگهان کنیزانى دیدم که خود را با زیور آراسته‏اند و لباس‏هایى از جنس سندس و حریر دربرکرده‏اند و صورت‏هایشان مانند ماه مى‏درخشد و مى‏گویند: منزه است خدایى که به هر زبان تسبیح گفته شده است، منزه و پاک است او؛ منزه است خدایى که در همه جا هست، پاک است او؛ منزه است خدایى که در هر زمانى‏ جاویدان است، پاک است او.
گفتم شما کى هستید؟ آن کنیزان گفتند:
خداى مردم و پروردگار محمد (صلى‏الله علیه و آله و سلم) ما را براى مردمى آفریده است که شب‏ها به پا مى‏خیزند و با پروردگار جهانیان و خداى خودشان به مناجات مى‏پردازند در حالى که مردم در خواب‏اند، اشک از دیدگان این شب‏زنده‏داران جارى است.
گفتم: خوشا به سعادت آنان! این قوم چه کسانى‏اند؟ گفتند کسانى هستند که در دل شب با تلاوت کردن قرآن به تهجد مى‏پردازند و خداوند را در عیان و نهان بسیار یاد مى‏کنند و انفاق کنندگان و استغفارکنندگان در هنگام سحر هستند.

فانظر یا أخى الى ماورد فى أن لله تعالى ملکاً یقال له الداعى فاذا دخل شهر رجب ینادى هذا الملک کل لیله منه الى الصباح: طوبى للذاکرین، طوبى للطائعین، یقول الله تعالى: أنا جلیس من جالسنى، مطیع من أطاعنى و غافر من استغفرنى .(142)
اى برادر، خوب دقت کن در روایتى که مى‏گوید: براى خداى تعالى فرشته‏اى است که او را داعى گویند و چون ماه رجب فرا مى‏رسد این فرشته هر شب تا صبح ندا مى‏دهد که: خوشا به حال آنان که به یاد خدا هستند و خوشا به حال کسانى که فرمانبردار اویند، خداى تعالى مى‏فرماید: من همنشین کسى هستم که با من همنشین باشد، اجابت کننده کسى هستم که اطاعت کننده من باشد و آمرزنده کسى هستم که از من طلب آمرزش و غفران نماید.
125)ارشاد القلوب، 1/183.
126)بحار الانوار، 75/109.
127)سوره سجده (32)، آیه 16.
128)ارشاد القلوب، 1/173.
129)ارشاد القلوب دیلمى، 1/173.
130)الى (ارشاد القلوب).
131)ارشاد القلوب دیلمى، 1/174.
132)یصبح (نسخه بدل).
133)ارشاد القلوب، 1/178.
134)ارشاد القلوب، 1/181.
135)بحار الانوار، 87/157.
136)بحار الانوار، 87/157.
137)بحار الانوار، 87/159.
138)سوره آل عمران (3)، آیه 17.
139)ارشاد القلوب، 1/182.
140)تسرى حمول (ارشاد القلوب، 1/179).
141)ارشاد القلوب، 1/178.
142)اقبال الاعمال ابن طاوس، ص 118، اعلمى، بیروت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( یکشنبه 92/5/27 :: ساعت 7:31 عصر )

»» 40 توصیه اخلاقی از آیت الله پهلوانی تهرانی

آیت الله علی پهلوانی تهرانی (سعادت پرور)، در سال 1305 هجری شمسی در تهران تولد یافت. وی از نوجوانی در محضر اساتید بزرگی مانند شیخ محمد زاهد، آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان، آیت الله العظمی مرعشی نجفی، آیت الله العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی(ره) حاضر شد و تا مرحله اجتهاد پیش رفت.
از آنجا که وی به مباحث اخلاقی- عرفانی و طی مراحل سیر و سلوک علاقه فراوانی داشت، مدت چهل سال در محضر علامه طباطبایی حضور یافت. آیت الله پهلوانی به واسطه انجام دستورات اخلاقی و درک فیوضات روحانی مرحوم علامه، به درجاتی از عرفان و معنویت دست یافت که پس از رحلت علامه طباطبایی، برخی از شاگردان آن استاد فرزانه، با اصرار فراوان، خوشه چین اخلاق و عرفان آیت الله پهلوانی شدند و ایشان در طول حیات خود، شاگردان بسیاری را تربیت کرد.
آثار قلمی به یادگار مانده از آن سالک الی الله عبارتند از:
-مجموعه نفیس و گرانقدر شرح غزلیات حافظ با عنوان «جمال آفتاب» که به عنوان کتاب برگزیده سال تاکنون چندین نوبت به چاپ رسیده است.
- قرآن و فطرت
-جلوه نور: در فضایل معنوی- توحیدی حضرت فاطمه زهرا(س)
-فروغ شهادت: تحقیقی نو در زمینه نهضت حسینی
-سرالاسراء: شرح و تفسیر حدیث شریف معراج
-معارف ادعیه
-راز دل: تقریر بیانات مرحوم علامه طباطبایی در شرح گلشن راز شبستری
سرانجام در سحرگاه پنج شنبه دوازدهم شوال 1425 برابر 5 آذر 1383قلب شان از حرکت ایستاد و روح پر فتوحش در نزد پروردگار جای گرفت. بدن مبارک ایشان را پس از غسل و کفن و خواندن نماز به امامت حضرت آیت الله بهجت(ره) در حرم مطهر حضرت معصومه(س) در مسجد شهید مطهری(ره) در نزدیکی مرقد مرحوم علامه طباطبایی(ره) به خاک سپردند. مقام معظم رهبری در پیام خود ضمن تفقد و دلجویی از خانواده محترم آن مرحوم، چنین مرقوم فرمودند: «آن بزرگوار عمر طیب و طاهر و همراه با تلاش مبارکی را در تعلیم و ترویج معارف الهی و توحیدی گذراندند و نمونه ای از صفا و اخلاص بودند.»

آیت الله پهلوانی تهرانی

1- ای عزیزان من! خود را بشناسید که شناختن خدا در خودشناسی است. کسی از این اندیشه (خداشناسی) زیان ندیده است.

 2- کوشش بی جا برای دنیا مکنید که به غیر روزی خود نتوانید رسید. غم و غصه دنیا را به خود راه ندهید که زیان در این است.

 3- از هواپرستی کناره گیرید تا همه چیز به شما داده شود و بدانید آن چه در هواپرستی می جویید در ترک هوا یافت می شود.

 4- نفس را نباید زیاد در فشار گذاشت تا از فرمان سرکشی کند؛ بلکه باید همه لذایذ را به طور اعتدال به او داد. در اولین قدم باید لذت شرک جلی و معصیت خدا را قطع کرد و به مرور زمان دست به امور دیگر زد.

 5- در مقابل شیطان به واجبات و ترک معاصی بپردازید هنگامی که قدرت معنوی تان افزوده شد به ترک مکروهات و انجام مستحبات بپردازید.

6- شخص غیر روحانی اگر هوا پرست شود یا اطاعت شیطان کند ضرر به خودش می رساند؛ ولی شخص روحانی ضررش به یک معنی به جامعه می رسد و لو این که به معنی دیگر هوا پرستی ضررش به تمام عوالم - بشر و موجودات دیگر می رسد.

 7- در عبادت مقید باشید به کیف آن نه کم.

 8- در هر عمل عبادی که انجام می دهید توجه داشته باشید چه می گویید و با چه کسی سخن می گویید.

 9- عبادات ظاهری هر چند که انسان را از کارهای ناشایسته باز می دارد. ولی اگر خلوص آنها زیاده گردد، تقرب زیادتر گردد و می تواند شما را به عبودیت رساند.

 10- اخلاص در اعمال را در پیشانی هر عملی قرار دهید. اگر عمری بی خلوص اعمال خود را انجام دهید، مثل حیوانی هستید که برای روغن کشی شب و روز دور خود بچرخد، اما راهی طی نکرده باشد.

 11- باید بدانید این جهان جز خواب و خور و اعمال دیگر شبیه آنها بیش نیست، اما اگر از این خواب و خور نتیجه گیری کنید، به جایی می رسید که ملائکه حیران شما گردند و عالم به فرمان شما آیند.

 12- از افراط و تفریط در امور بپرهیزید. به قدری که احتیاج به خواب دارید خواب بروید؛ نه بیداری زیاد بکشید که از تمام امور شایسته اخروی و یا دنیوی بمانید و نه زیاد بخوابید که از مهم باز مانید، بلکه بر طبق نظری که خداوند به وسیله سفرایش معین فرموده عمل کنید.

 13- در کسب علم و تحصیل علاوه بر امور گذشته باید به وظیفه اصلی آشنا باشید تا از علومی که شما را فایده نمی بخشد، احتراز جویید.

 14- رفقای خود را بشناسید، پس از آن رفاقت کنید. مبادا با غافلین رفاقت کنید که شما را معین نیستند و از کار دنیا و آخرت هم شما را عائق و مانعند.

 15- از رفتن به قبرستان مسلمانان در هر شهری که هستید مضایقه ننمایید که بهترین مذکر (تذکر دهنده) است.

16- با اهل دل، دنیادیده ها و پیرمر دها بسیار معاشرت کنید که معین دنیا و آخرتند.

 17- همیشه در فکر آن باشید وظیفه خود را انجام دهید، در هر لباسی، با هر کسی و در هر مقام، نه تملق کسی گویید و نه در فکر آن که نسبت به خود از کسی تملق بشنوید. بشر را یک مردن است، در راه وظیفه باشد یا برخلاف وظیفه.

 18- دل خود را محکم نگاه دارید و از جوانی در تمام جزئیات و امور خود این چنین باشید تا در پیری بتوانید چنین باشید.

 19- از کوچکی این اندیشه را در سر داشته باشید که تمام قدرت ها در کف عنایت حق است، هیچ کس نمی تواند اگر خدا نخواهد به من صدمه ای زند، من باید به وظیفه ام عمل کنم، و لو عالم با من دشمن شوند، اگر چنین شدید آن وقتی که به مقام و ریاست رسیدید یا آن که وظیفه بزرگی برای شما پیش آ مد از عمل باکی ندارید.

 20- از مشورت امور در هر امری، از اهلش مضایقه نکنید.

 21- در امر ازدواج آن قدری که باید به فکر نجابت طرف باشید، به فکر جهات دیگر نباشید؛ چنانچه توانستید جمع بین نجابت و جهات دیگر بنمایید، چه بهتر و الا نجابت مقدم است.

 22- استقامت و پایداری در امور را مرکب هر امری قرار دهید، تا آن مرکب به زیر پای شما است به منزل خواهید رسید و الا با پای لنگ در امور دنیوی و اخروی کجا توان به منزل رسید. هر چه امر و مقصد بزرگ تر و شریف تر باشد، استقامت در آن باید بیشتر باشد.

 23- آن وقتی که به امری از امور دنیوی و اخروی و معنوی موفق شدید، بدانید که خداوند شما را موفق کرده، چون استقامت ورزیدید از خدا هم کمک می رسد و اگر استقامت نورزید ید گویا به خداوند عملاً گفته اید: این چیزی که به ما داده ای نمی خواهیم.

 24- در هر امری صبر و بردباری را پیشه خود قرار دهید، خداوند با صابرین است.

 25- اگر می توانید در شبانه روز چند ساعتی یا لااقل پنج دقیقه را هم به فکر خود باشید، تا بر شما روشن شود چه کاره هستید، برای چه هستید، کجا می روید تا عمر به غفلت نگذرد.

 26- محاسبه و مراقبه را در تمام اعمال و گفتار و کردارتان باید داشته باشید، نه سالی یک مرتبه، نه ماهی یک مرتبه؛ بلکه شبانه روزی یک مرتبه، اگر نگوییم ساعتی یک مرتبه محاسبه و هرآنی مراقبه لازم است.

 27- همیشه پشتیبان حق و حقیقت باشید، آمر به معروف و ناهی از منکر باشید نه آن که خود هم داخل و با گناهکاران باشید.

 28- ای عزیزان من! عقل از بین نمی رود ولی حب جاه، مال، فرزند و سایر علایق در کنار گذاشتن عقل تأثیر بسزایی دارد.
29- در جوانی عوض آن که به فکر معیشت پیری باشید به فکر خود باشید، ملکات و سرمایه های معنوی برای خود تهیه کنید تا در پیری از آن استفاده کنید.

 30- ادب در زندگی را زینت هر عملی قرار دهید که به عزت و سعادت دنیا و آخرت زندگی کنید.

 31- در مقابل پدر و مادر مراعات ادب و احترام کنید، زیرا ایشان واسطه هستی و هر سعادتی که نصیب شما شود، شده اند.

 32- بالاخره روزی ما را از این تعلقات و آنچه که بدان دل بسته ایم جدا می کنند و می برند و به تعبیر شاعر: «عمری است پرده بستیم بر دیده خدابین / عمر دگر بیاید این پرده ها دریدن» ما هر روز پرده ای روی پرده های غفلت قبلی می آوریم و مرتب وابستگی جدیدی به وابستگی های قبلی مان اضافه می کنیم. مال و مقام و چیزهای دیگر، هر کدام زنجیری است که به روح مان می بندیم، آن وقت هنگامی که ملک الموت می آید و می خواهد چیزهایی را که ما 60 یا 70 سال برگردن بسته ایم در یک لحظه قطع کند، برای مان دشوار است. اجمالاً بهتر است نبندیم تا نخواهیم باز کنیم، یا آن طور وابسته نباشیم که دل کندن مشکل باشد.
33- از همسرتان تشکر کنید هر چند غذایی که پخته شور یا بد شده است. وقتی از غذا ابراز رضایت می کنید همسرتان خوشحال می شود و این باعث رشد و پیشرفت معنوی شما می شود. یک بار من در جوانی در خانه با خانواده بد اخلاقی کردم در عالم معنا به من گفتند: بیست سال ناله های تو بی اثر شد.
34- روزی که در محضر مبارک یکی از این بزرگان بودیم در مورد لزوم روضه امام حسین(ع) تمثیل زیبایی داشتند، ایشان فرمودند: «موبدان زرتشتی به آتش اعتقاد دارند و هرگز اجازه نمی دهند آتش عبادتگاه شان خاموش شود، چه خوب است ما نیز نسبت به آتش درون مان نسبت به امام حسین(ع) و ائمه(علیهم السلام) همچون آنان اصرار بورزیم.» پیامبر(ص) می فرمایند: «در شهادت امام حسین(ع) حرارتی در دل های مومنین افروخته شده که هرگز سرد نخواهد شد»، چه خوب است همیشه به امام حسین(ع) توسل داشته باشیم و گرمای عشق و محبت ایشان را همیشه در قلب های مان زنده و برافروخته نگاه داریم.

 35- از علامه طباطبایی(ره) سوال کردم: «آیا امکان تشرف به محضر امام زمان(عج) وجود دارد و در صورت امکان چه اعمال و دستوراتی تشرف را حاصل می کند؟»
ایشان فرمودند: در این مورد، رعایت سه مطلب ضروری است:
- برای دیدار امام زمان(عج) باید بسیار باتقوا و پرهیزکار بود.
- باید محبت، عشق و معرفت فرد زیاد باشد. البته هرگز کسی نخواهد توانست به حدی معرفت کسب کند که درخور امام زمان(عج) باشد، اما می توان در حد توان نسبت به این مسئله تلاش کرد.
- مداومت کردن بر یکی از زیارت های مشهور.
خود ایشان در این مورد زیارتی را که با «سلام علی آل یاسین» آغاز می شود توصیه می فرمودند.
36- باید توجه بسیار به خوردن غذای حلال داشته باشیم. غذای حلال، اثرات مثبت بسیار در وجود فرد به جا می گذارد و لقمه غیرحلال، اثرات منفی بسیار با خود همراه دارد حتی از لقمه شبهه ناک باید پرهیز کرد، زیرا چنین لقمه ای نیز مانع و حجابی برای رسیدن به قرب الهی و زیارت مولا می گردد.

 37- برای رسیدن به قرب الهی و حضور در محضر حضرت مهدی (عج) باید راه عارفان و عالمان را پیمود. در این بین، باید مراقب باشیم که اسیر تصوف نشویم و بین راه عارفان و صوفیان تفکیک قائل شویم.
- عارفان به مرجعیت شیعه معتقدند اما صوفیان چنین اعتقادی ندارند.
- آنان به طریقت، شریعت و حقیقت تأکید دارند و یک فرد را صاحب طریقت می دانند؛ مثلاً می گویند بعد از امام رضا(ع) آقای فلانی نائب ایشان است، اما ما بعد از امام رضا(ع) امامان دیگر تا امام زمان(عج) را نائب می دانیم و در زمان غیبت امام زمان(عج) نیز نائبان و مراجع تقلید را جانشین ایشان می دانیم.
- ذکرها و وردهای این دو گروه نیز متفاوت است. اهل تصوف ذکرهای خاص خود را دارند، اما عارفان ذکرها و دعاهایی را می خوانند که از جانب امامان معصوم(ع) صادر شده و مناجات هایی شناخته شده است.
- در محل عبادت دو گروه نیز تمایز هست. صوفیان در خانقاه عبادت می کنند و عارفان در مسجد؛ چنان که حضرت محمد(ص) و امامان(علیهم السلام) نیز چنین بوده اند و جایگاه عبادت و حتی درس های شان نیز مسجد بوده است.
- داشتن اعتقاد، محبت و توجه به امام زمان(عج) وجه تمایز دیگر این دو گروه است. اهل عرفان همه توجه و اعتقادشان به سمت اوست و گویی جز او چیزی در قلب شان راه ندارد، اما اهل تصوف، صحبت و یادی از امام زمان(عج) نمی کنند و به ایشان اظهار ارادت خاصی ندارند، این مسئله با مدتی همنشینی با آنان آشکار می شود و همه اش از قطب خود یاد کرده و اظهار سرسپردگی به او را دارند.

 38- با علمای عامل، مجالست خود را ترک نکنید که اگر گفتار آنها شما را رهبر نشود، عمل شان شما را رهبری کند.

 39- دنیا جای پایداری نیست، گذرگاهی است به قدر رفع احتیاج، دل به این گذرگاه نبندید.

 40- عدم ارتکاب به گناه داشته باشیم. اگر فردی خود را ملزم به انجام دستوراتی کند، ذکرهایی بگوید و چله ای هم بگیرد، اما خود را از گناه دور نکند و پرهیزکار نباشد، به خواسته خود نخواهد رسید. همنشین و دوست ما باید هم فکر و هم عقیده ما و نیک اندیش و درستکار باشد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( یکشنبه 92/5/27 :: ساعت 7:28 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

غواصان تهران را کربلا کردند
حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد
سالروز حکم امام بر قتل سلمان رشدی
قربانی برای سلامتی امام خامنه ای
استدراج الهی در رفتار هاشمی
وداعی غم انگیز با ماه شعبان از زبان امام رضا علیه السلام
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 8
>> بازدید دیروز: 10
>> مجموع بازدیدها: 151086
» درباره من

سعید

» پیوندهای روزانه

آشوب 25 بهمن 88 [3]
طیب حاج رضایی حر انقلاب [5]
شهدای حزب الله لبنان در سوریه [18]
عجائبی از میرزا علی آقا قاضی [17]
سجده جریان انحرافی بر مقبره کوروش [28]
بهترین مدارس آمریکا از نگاه پناهیان [20]
تجلیل اوباما از دانشمند ایرانی [9]
همدستی هاشمی با مهدی!! [10]
دستاوردهای انقلاب
افشاگری حاج حسین [11]
قضاوت با شما [9]
چرا به لیست جبهه پایداری رای بدهیم؟ [10]
فعالان اصلاح طلب مردم را به شرکت در انتخابات مجلس فراخواندند [10]
سخنرانی منتشر نشده ای از سردار شهید باکری [23]
مبانی فقهی و نظامی نابودی اسرائیل [5]
[آرشیو(22)]

» آرشیو مطالب
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
آبان 90
آذر 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
خرداد 92
دی 91
تیر 92
مرداد 92
مهر 92
آذر 92
بهمن 92
خرداد 93
اسفند 92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
حجت قاسم خانی
شرم حضور
سینا
پایگاه شهید آوینی
همسفر کربلا
سخن
آسمانی ها
رادیو معارف
حمید رسایی(نماینده تهران)
9 دی
علی جوشقان
محسن چایلو
شهید گمنام
استاد فروغی اردبیلی
حوزه علمیه بناب
بچه های قلم
دکتر راوری (شافی)
برای خاطر آیه ها
اخلاق اسلامی(خلق)
ما با ولایت زنده ایم
یک طلبه
دستنوشته های یک طلبه

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب