نوشته اي بنام چرا بايد امام خامنه اي بگئوييم رو که حتما ديده ايد
اما نکته جالب اون اينجاست که منتظر کننده بجاي اينکه آيت الله خامنه اي رو مطرح بکنه و به ايشون بپردازه - اون تيتر جذاب براي دلسوزان رو تبديل کرد به طرح کينه و تخريب هاشمي
بنده حامي هاشمي نيستم اما اون نامه مطلب ديگري نداشت- نيتجه ديگه اي از خوندنش به چشم نمي اومد - بجاي اينکه واقعا واژه امام رو تبببين بکنه هاشمي رو کوبيد و امام رفت توي حاشيه- مطلب شد دستاويز
---------
حالا توي اين نوشته هم حکايت خرج از جيب رهبري هم همينه
خب آقاي ذاکري و امثال ايشان - سال 76 چه کساني از جيب رهبري خرج کردند؟ شمايي که اگر بر فرض خرج نکردي ساکت هم نبودي يا بودي؟
توي نوشته ايشون سخني از احمدي نژاد و سال 88 و 84 نيست
چه کساني در اون سالها از جيب رهبري براي احمدي نژاد خرج کردند؟
از ابتدا هم نه از بهزاد نبوي خوشم مي اومد نه حامي او بودم اما گفتند بهزاد نبوي گفته چو بندازيد که راي به احمدي نژاد يعني راي به رهبر!! اما بيشتر از اينکه از چنين فردي بشنويم از افرادي شنيديم که ادعاي حزب اللهي بودن داشتند
چه کساني هم ساکت موندن و حالا به ديگران تکه ساکتين فتنه مي اندازند؟
اون موقع هم گفتم چرا رهبر و يک عده در حد جريان و يا راي دادن به يک کانديدا مطرح کرده و مي کنند؟
"مقام معظم رهبري به هيچ دولتي مثل دولت آقاي احمدي نژاد عنايت نداشته است"!!!!
واقعا اينها چقدر ميتونه دشمن رو خوشحال بکنه و به رهبري ضربه بزنه؟
حالا در نوشته آقاي ذاکري هم بجاي توجه به اصل موضوع باز کوبيدن و تلاش براي راي نياوردن لاريجاني (به قول اقايوون ساکت فتنه) شد
تا کي اين رويه زشت بايد وجود داشته باشه؟
آيا اين ديدگاه تناسبي با حزب اللهي بودن داره؟
اخلاق حزب اللهي کجاست؟