...فضیلت تهجد و قیام لیل و گریه و ندبه از خوف خدا و شوق او - جل جلاله - و نماز شب را اگر بخواهى، اخبار و آیات وارده در این باب کفایت مىکند.
و أنا أذکر منها سطراً تذکره لمن أراد أن یتذکر.
و من مختصرى از آن احادیث را ذکر مىکنم تا سبب یادآورى باشد براى کسانى که طالب آنند.
منها ما روى عن الباقر (علیه السلام) أنه کان مما أوحى الله تعالى الى موسى بن عمران (علیه السلام): کذب من زعم أنه یحبنى و اذا جنه اللیل نام عنى؛ یابن عمران! لو رأیت الذین یقومون لى فى الدجا و قد مثلت نفسى بین أعینهم یخاطبونى و قد جللت عن المشاهده و یکلمونى و قد عززت عن الحضور؛ یابن عمران! هب لى من عینک الدموع و عن قلبک الخشوع و من بدنک الخضوع ثم ادعنى فى ظلم اللیالى تجدنى قریباً مجیباً.(125)
از جمله روایات درباره شب زنده دارى، روایتى است که از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که فرمود: از آنچه خداوند متعال به حضرت موسى (علیه السلام) وحى کرد این است که فرمود: دروغ مىگوید کسى که مىپندارد که مرا دوست مىدارد و زمانى که تاریکى شب او را در آغوش مىکشد از من غافل شده و مىخوابد؛ اى پسر عمران! اگر مشاهده کنى کسانى را که در دل شب به خاطر من از خواب برمىخیزند در حالى که من حقیقت خود را بر آنان ممثل ساختهام و با من سخن مىگویند از روى حضور (گویا مرا مىبیند) هر چند من عزیزتر از آنم که نزد کسى حضور (حسى و مادى) یابم. اى پسر عمران! ببخش براى من، از دیدهات اشک و از دلت خشوع و از بدنت خضوع و آنگاه در تاریکىهاى شب مرا بخوان که خدایت را نزدیک و پاسخگو خواهى یافت.
روى عن النبى (صلىالله علیه و آله و سلم): ان شرف المؤمن صلاته باللیل.(126)
از حضرت رسول (صلىالله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمود: شرافت مؤمن، به نماز شب خواندن اوست.
و روى: اذا جمع الله الأولین و الآخرین نادى مناد لیقم الذین (تتجافى جنوبهم عن المضاجع یدعون ربهم خوفاً و طمعاً)(127) فیقومون و هم قلیل ثم یحاسب الناس من بعدهم.(128)
روایت شده: هنگامى که خداوند متعال اولین و آخرین را گرد آورد، نداگرى ندا مىدهد کسانى که پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مىشود (و به پا مىخیزند و رو به درگاه خدا مىآورند) و پروردگار خود را با بیم و امید مىخوانند پس اینک به پا خیزند کسانى که اندک هستند، و پس از آنکه به حساب آنان رسیدگى شد، به حساب مردم رسیدگى خواهد شد.
و فى الصحیح، عنه (صلىالله علیه و آله و سلم): ان فى جنه عدن شجره تخرج منها خیل أبلق مسرجه بالیاقوت و الزبرجد ذوات أجنحه لا تروث و لا تبول، یرکبها اولیاء الله فیطیر بهم فى الجنه حیث شاؤا قال فینادیهم أهل الجنه: یا اخواننا، ما أنصفتمونا! ثم یقولون: ربنا بماذا نال عبادک منک هذه الکرامه الجمیله دوننا؟ فینادیهم ملک من بطنان العرش: انهم کانوا یقومون اللیل و کمنتم تنامون و کانوا یصومون و کنتم تأکلون و کانوا یتصدقون بمالهم لوجه الله تعالى و أنتم تبخلون و کانوا یذکرون الله کثیراً لا یفترون و کانوا یبکون من خشیه ربهم و هم مشفقون.(129)
در روایت صحیحى از رسول اکرم (صلىالله علیه و آله و سلم) آمده است که فرمودند: در بهشت عدن، درختى است که از آن اسبهاى ابلق (یعنى سیاه و سفید) با زینهایى از یاقوت و زبرجد و داراى بالها بیرون مىآیند، نه سرگینى از آنها خارج مىشود و نه ادرارى. اولیاء الله بر آنها سوار مىشوند و به هر جاى بهشت که بخواهند به وسیله آن اسبها پرواز مىکنند. اهل بهشت (وقتى چنین مقاماتى از آنها مشاهده مىکنند) خطاب مىکنند که اى برادران ما، این راه انصاف نیست که با ما در پیش گرفتید! سپس عرض مىکنند: اى پروردگار ما، این بندگانت چگونه به این کرامت زیبا دست یافتهاند و ما از آن محروم ماندهایم؟! در این هنگام فرشتهاى از داخل عرض ندا مىدهد: آنان شب زندهدارى مىکردند در حالى که شما خوابیده بودید؛ آنان روزه (مستحبى) مىگرفتند در حالى که شما مشغول خوردن بودید؛ آنان مال خود را به خاطر خداى تعالى صدقه مىدادند در حالى که شما بخل مىورزیدید؛ آنان بسیار به یاد خدا بودند و همواره ذکر خداى مىگفتند (در حالى که شما در این خصوص سستى و کوتاهى مىکردید)؛ آنان از ترس و خشیت پروردگار اشک مىریختند و همواره در حالت بیم به سر مىبردند.
روى أنه کان مما ناجى الله به داود (علیه السلام): یا داود! و علیک بالاستغفار فى دلج اللیل الى الأسحار، یا داود! اذا جن علیک اللیل فانظر الى ارتفاع النجوم فى السماء و سبحنى و أکثر من ذکرى حتى أذکرک، یا داود! ان المتقین لا ینامون لیلهم الا بصلاتهم لى(130) و لا یقطعون نهارهم الا بذکرى، یا داود! ان العارفین کحلوا أعینهم بمرود السهر و قاموا لیلهم یسهرون، یطلبون بذلک مرضاتى، یا داود! انه من یصلى باللیل و الناس نیام یرید بذلک وجهى، فانى آمر ملائکتى: أن یستغفروا له و تشتاق الیه جنتى و یدعو له کل رطب و یابس.(131)
روایت شده که از جمله نجواهاى خداوند متعال با حضرت داود (علیه السلام) این بود که فرمود: اى داود! بر تو باد به استغفار کردن در دل شب تا سحرگاهان، اى داود! زمانى که تاریکى شب تو را در برگرفت پس نگاهى به صعود ستارگان در آسمان، بینداز و مرا تسبیح گو و بسیار به یاد من باش تا من نیز به یاد تو باشم. اى داود! همانا پارسایان، شبهایشان را نخوابند مگر اینکه نماز براى من به جاى آورند و روزهایشان را سپرى نکنند مگر اینکه به یاد و ذکر من مشغول باشند، اى داود! همانا عارفان سرمه شبزندهدارى را به چشمهایشان کشیدهاند و شب را به بیدارى سپرى مىکنند و به این وسیله خواهان خشنودى من هستند.
اى داود! همانا کسى که در دل شب نماز گزارد در حالى که مردم درخوابند و از این عبادت نیز قصدش من باشم، پس به فرشتگانم امر مىکنم که براى چنین کسى طلب بخشش کنند و بهشت من نیز مشتاق دیدار او خواهد بود، پس هر تر و خشکى براى او دعا خواهد کرد.
و عن ابن مسعود، قال رسول الله (صلىالله علیه و آله و سلم): حسب الرجل من الخیبه أن یبیت لیله لا یصلى فیها رکعتین و لا یذکر الله فیها حتى یصبح، فقیل: یا رسول الله (صلىالله علیه و آله و سلم)، ان فلاناً نام البارحه عن ورده حتى أصبح(132) و قال: ذلک رجل بال الشیطان فى أذنه فلم یستیقظ.(133)
از ابن مسعود روایت شده که رسول خدا (صلىالله علیه و آله و سلم) فرمود: همین زیان و خسران مرد را بس که شب را به صبح رساند و دو رکعت نماز در آن نخواند ذکر خدا ننماید تا اینکه صبح گردد. پس عرض شد: یا رسول الله، فلانى دیشب تا صبح در خواب بود و ورد و ذکرى که داشت از او فوت شد، پیامبر فرمود: او مردى است که شیطان به گوش او بول کرده که بیدار نگشته است.
و روى عنه (صلىالله علیه و آله و سلم): و ما نام اللیل کله أحد الا بال الشیطان فى أذنیه و جاء یوم القیامه مفلساً و ما من أحد الا و له ملک یوقظه من نومه کل لیله مرتین یقول: یا عبدالله! أقعد لتذکر ربک، ففى الثالثه ان لم ینتبه یبول الشیطان فى أذنه.(134)
و از رسول اکرم (صلىالله علیه و آله و سلم) روایت شده که فرمودند: هیچکس تمام شب را با خواب سپرى نمىکند مگر اینکه شیطان در دو گوش او بول کند و روز قیامت چنین کسى مفلس و تهیدست حضور خواهد یافت و احدى نیست مگر اینکه فرشتهاى او را هر شب دوبار بیدار مىنماید و مىگوید: اى بنده خدا! از خواب برخیز و بنشین تا یاد و ذکر خدا نمایى و در بار سوم اگر برنخاست شیطان در گوش او بول مىکند.
و روى أن البیوت التى یصلى فیها باللیل و یتلى فیها القرآن، تضىء لأهل السماء کما یضىء الکواکب الدرى لأهل الارض.
و روایت شده که همانا خانههایى که در آنها نماز گزارده شود و قرآن تلاوت شود، براى اهل آسمان نورافشانى مىکند، همانگونه که ستاره درخشان براى اهل زمین مىدرخشد و نورافشانى مىنماید.
و انه قال فى وصیته لأمیرالمؤمنین - علیهما الصلاه و السلام - و علیک بصلاه اللیل (و کرر ذلک ثلاثاً).(135)
و در وصیت پیامبر به امیرالمؤمنین - علیهما الصلاه و السلام - است که فرمود: بر تو باد به نماز شب! (این جمله را سه بار تکرار فرمودند). (136)
و قال (صلىالله علیه و آله و سلم): ألا ترون الى المصلین باللیل و هم أحسن الناس وجوهاً لأنهم خلوا باللیل لله سبحانه فکساهم من نوره.(137)
پیامبر (صلىالله علیه و آله و سلم) فرمودند: آیا نمىبینید نماز شبخوانان را که چهرههایشان از همه مردم زیباتر و جذابتر است؟ علتش آن است که آنان شبها با خداى سبحان خلوت مىنمایند، پس خداوند متعال هم لباس نورانى بر آنان مىپوشاند.
و سئل الباقر (علیه السلام) عن وقت صلاه اللیل، فقال: هو الوقت الذى جاء عن جدى رسول الله (صلىالله علیه و آله و سلم) أنه قال: ان لله تعالى منادیاً ینادى فى السحر هل من داع فأجیبه؟ هل من مستغفر فأغفر له؟ هل من طالب فأعطیه؟ ثم قال: هو الوقت الذى وعد فیه یعقوب بنیه أن یستغفر لهم و هو الذى مدح فیه المستغفرین، فقال: (و المستغفرین بالأسحار(138) )؛ ان صلاه اللیل فى آخره أفضل من أوله و هو وقت الاجابه و الصلاه فیه هدیه المؤمن الى ربه، فأحسنوا هدایاکم الى ربکم یحسن الله جوائزکم فانه لا یواظب علیها الا مؤمن صدیق.(139)
از امام باقر (علیه السلام) از وقت نماز شب سؤال شد، فرمود: وقت آن همان است که از جدم رسول خدا (صلىالله علیه و آله و سلم) رسیده است که فرمودند: همانا براى خداوند متعال منادى هست که هنگام سحر ندا مىدهد که آیا دعا کنندهاى هست تا اجابت نمایم؟ آیا استغفار کنندهاى هست تا مورد بخشش قرار دهم؟ آیا درخواست کنندهاى هست تا به او عطا نمایم؟ سپس فرمود: همان وقتى است که حضرت یعقوب (علیه السلام) به فرزندانش وعده داد تا براى آنان طلب غفران و بخشش نماید، همان وقتى است که استغفار کنندگان در آن مورد مدح و ستایش قرار گرفتهاند، و در سحرگاهان، استغفار مىنمایند .
همانا نماز شب در آخر وقت، افضل از اول وقت آن است و آن وقت اجابت دعاهاست و نماز در آن موقع، هدیه مؤمن به پروردگارش است؛ پس هدیههاى خودتان را جهت تقدیم به پیشگاه خداوند متعال، نیکو نمایید تا خداى تعالى نیز جایزههاى شما را نیکو نماید که مواظبت بر آن نمىکند مگر مؤمن راستگو. .
و روى أنه تعالى أوحى الى بعض الصدیقین أن لى عباداً من عبادى یحبوننى فأحبهم و یشتاقون الى فأشتاق الیهم و یذکروننى و أذکرهم و ینظرون الى و أنظر الیهم وان حذوت طریقهم أحببتک و ان عدلت عنهم مقتک قال: یا رب و ما علامتهم؟ قال: یراعون الظلال بالنهار کما یراعى الراعى الشفیق غنمه و یحنون الى غروب الشمس کما یحن الطیر الى و کره عند غنمه و یحنون الى غروب الشمس کما یحن الطیر الى و کره عند الغروب فاذا جنهم اللیل و اختلط الظلام و فرشت الفروش و نصبت الأسره و خلا کل حبیب بحبیبه نصبوا الى أقدامهم و افترشوا الى وجوههم و ناجونى بکلامى و تملقوا الى بانعامى فبین صارخ و باک و متأوه و شاک و بین قاعد و قائم و راکع و ساجد بعینى ما یتحملون من أجلى و بسمعى ما یشتکون من حبى أول ما اعطیهم ثلاث: أقذف من نورى فى قلوبهم فیخبرون عنى کما أخبر عنهم؛ و الثانیه: لو کانت السموات و الأرض و ما فیها فى موازینهم لأستقللتها لهم؛ و الثالثه: أقبل بوجهى علیهم فترى من أقبلت بوجهى علیه یعلم أحد ما أرید أن أعطیه؟
روایت شده که خداوند متعال به یکى از صدیقان، وحى فرمود که مرا بندگانى است که از میان بندگانم که آنان مرا دوست مىدارند و مشتاق مناند و من هم مشتاق آنان هستم، آنان به یاد مناند و من نیز به یاد آنان، ایشان به من مىنگرند و من هم به آنها؛ و اگر تو قدم در راه آنان نهادى، من دوستدار تو خواهم بود. اگر از راه آنها عدول نمایى، تو را دشمن خواهم داشت.
آن بنده خدا عرض کرد: پروردگارا، نشان آنها چیست؟ فرمود: همانگونه که چوپان مهربان به دنبال گله خود است، آنان نیز تمام روز به دنبال سایهها هستند تا ببینند کى روز به پایان مىرسد و به غروب آفتاب آنچنان علاقهمندند که پرنده به هنگام غروب به آشیانه خود؛ پس چون شب آنان را فرا گرفت، و تاریکىها درهم آمیخت و بسترها گسترده شد و تختخوابها آماده گشت و هر دوستى با دوست خود خلوت گزید؛ در این هنگام آنان قدمهاى خود را در پیشگاه من راست مىنمایند و سرپا مىایستند و صورتهایشان را به سوى من فرش زمین مىنمایند و با کلام من با خود من مناجات مىکنند و چاپلوسى و تملق مىگویند با انعام من، گاهى ناله مىکنند و گاهى اشک جارى مىسازند و اگاهى آه سوزناک مىکشند و گاهى شکوه و شکایت مىنمایند، آنان در طول شب یا نشستهاند یا ایستاده؛ و یا در رکوعاند و یا سجود؛ من مشاهده مىکنم که آنان به خاطر من چه مىکشند! و مىشنوم که چه شکایتها از عشق من مىنمایند! نخستین چیزى که به آنان عطا مىکنم سه عنایت است: از نور خودم به دلهایشان مىاندازم تا با آن نور از من آگاه گردند همانطور که من از آنان آگاه هستم و دوم آنکه اگر آسمانها و زمین و آنچه که در زمین است در ترازوى اعمال آنان قرار گیرد، من آنها را براى آنان کم و ناچیز مىشمارم؛ و سوم آنکه من رویاروى آنان مىشوم، اگر من با کسى رویارو شدم به نظرت کسى مىداند که من چه مىخواهم به او عنایت کنم؟
و روى عن بعض العابدین یقول: رأیت فى منامى کأنى على شاطىء نهر یجرى بالمسک الأذفر و على حافیته شجر من اللؤلؤ و قصب الذهب و اذا بجوار مزینات لا بسات ثیاب السندس کان وجوههن الأقمار و هن یقلن: سبحان المسبح بکل لسان سبحانه، سبحان الموجود فى کل مکان سبحانه، سبحان الدائم فى کل الأزمان سبحانه، فقلت من أنتن؟ فقلن:
ذرانا اله الناس رب محمد یناجون رب العالمین الههم | لقوم على الأطراف باللیل قوم و تجرى همول(140) القوم و الناس نوم |
فقلت: بخ بخ لهؤلاء القوم من هم؟!
فقلن: هؤلاء المتهجدون باللیل بتلاوه القرآن و الذاکرون الله کثیراً فى السر و الاعلان، المنفقین المستغفرین بالأسحار.(141)
یکى از عابدها مىگوید: به خواب دیدم که گویا در کنار نهرى هستم که مشک خوشبو در آن جارى است و در دو طرف آن نهر، درختى از لؤلؤ و نىهاى طلایى روییده بود. و ناگهان کنیزانى دیدم که خود را با زیور آراستهاند و لباسهایى از جنس سندس و حریر دربرکردهاند و صورتهایشان مانند ماه مىدرخشد و مىگویند: منزه است خدایى که به هر زبان تسبیح گفته شده است، منزه و پاک است او؛ منزه است خدایى که در همه جا هست، پاک است او؛ منزه است خدایى که در هر زمانى جاویدان است، پاک است او.
گفتم شما کى هستید؟ آن کنیزان گفتند:
خداى مردم و پروردگار محمد (صلىالله علیه و آله و سلم) ما را براى مردمى آفریده است که شبها به پا مىخیزند و با پروردگار جهانیان و خداى خودشان به مناجات مىپردازند در حالى که مردم در خواباند، اشک از دیدگان این شبزندهداران جارى است.
گفتم: خوشا به سعادت آنان! این قوم چه کسانىاند؟ گفتند کسانى هستند که در دل شب با تلاوت کردن قرآن به تهجد مىپردازند و خداوند را در عیان و نهان بسیار یاد مىکنند و انفاق کنندگان و استغفارکنندگان در هنگام سحر هستند.
فانظر یا أخى الى ماورد فى أن لله تعالى ملکاً یقال له الداعى فاذا دخل شهر رجب ینادى هذا الملک کل لیله منه الى الصباح: طوبى للذاکرین، طوبى للطائعین، یقول الله تعالى: أنا جلیس من جالسنى، مطیع من أطاعنى و غافر من استغفرنى .(142)
اى برادر، خوب دقت کن در روایتى که مىگوید: براى خداى تعالى فرشتهاى است که او را داعى گویند و چون ماه رجب فرا مىرسد این فرشته هر شب تا صبح ندا مىدهد که: خوشا به حال آنان که به یاد خدا هستند و خوشا به حال کسانى که فرمانبردار اویند، خداى تعالى مىفرماید: من همنشین کسى هستم که با من همنشین باشد، اجابت کننده کسى هستم که اطاعت کننده من باشد و آمرزنده کسى هستم که از من طلب آمرزش و غفران نماید.
125)ارشاد القلوب، 1/183.
126)بحار الانوار، 75/109.
127)سوره سجده (32)، آیه 16.
128)ارشاد القلوب، 1/173.
129)ارشاد القلوب دیلمى، 1/173.
130)الى (ارشاد القلوب).
131)ارشاد القلوب دیلمى، 1/174.
132)یصبح (نسخه بدل).
133)ارشاد القلوب، 1/178.
134)ارشاد القلوب، 1/181.
135)بحار الانوار، 87/157.
136)بحار الانوار، 87/157.
137)بحار الانوار، 87/159.
138)سوره آل عمران (3)، آیه 17.
139)ارشاد القلوب، 1/182.
140)تسرى حمول (ارشاد القلوب، 1/179).
141)ارشاد القلوب، 1/178.
142)اقبال الاعمال ابن طاوس، ص 118، اعلمى، بیروت.