بسماللّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على ءاله الأطیبین الأطهرین سیّما بقیّةاللّه فى الأرضین و صلّ على علىّ امیرالمؤمنین و فاطمة الزّهراء سیّدة نساءالعالمین و صلّ على الحسن و الحسین سیّدى شباب اهل الجنّة و على علىّبنالحسین و محمّدبنعلىّ و جعفربنمحمّد و موسىبنجعفر و علىّبنموسى و محمّدبنعلىّ و علىّبنمحمّد و الحسنبنعلىّ و الخلف القائم المهدىّ حججک على عبادک و امنائک فى بلادک و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین.
بار دیگر همهى برادران و خواهران عزیز نمازگزار را دعوت میکنم به تقواى الهى. آنچه را که در خطبهى دوم به طور معمول عرض میکنیم، در خطبهى اول به عرض شما برادران و خواهران رساندم. در این خطبه، با معذرت از همهى نمازگزاران عزیز، خطاب من به برادران عرب ماست که دوران حساسى را میگذرانند. خطبه را عربى خواهم خواند.
ترجمهى خطبهى عربى [متن خطبه عربی]
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا محمّد و ءاله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الى یوم الدّین.
برادران مسلمان ما در هر جا که باشید! سلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
میخواهم در ماه ربیع و در آستانهى میلاد رسول خاتم(ص)، نخستین سالگرد بهار بیدارى اسلامى و برانگیختگى برادران و خواهران عرب را از مصر و تونس و لیبى تا بحرین و یمن و بعضى از سرزمینهاى اسلامى دیگر، از سوى ملت ایران و همهى مسلمین جهان تبریک بگویم.
یک سال پُرماجرا گذشت. در تونس و مصر، رأى ملتها براى نخستینبار محترم شمرده شد و در هر دو کشور به جریانهاى اسلامگرا تعلق گرفت. در لیبى نیز چنین خواهد شد و این اسلامگرائى با صفاتى چون ضد صهیونیستى بودن، ضد دیکتاتورى بودن، استقلالطلبى، آزادیخواهى و پیشرفتطلبى در سایهى قرآن، مسیر محتوم و ارادهى قاطع همهى ملتهاى مسلمان خواهد بود. این موج که سه دهه پیش سرنوشت ایران اسلامى را نیز در چنین ایامى (مصادف با 22 بهمن) رقم زد و نخستین ضربهى سنگین را بر جبههى آمریکا، ناتو و صهیونیزم فرود آورد و بزرگترین دیکتاتورى سکولار و دستنشاندهى منطقه را فروپاشاند، در همین ایام و با همان سبک و همان مطالبات، کل خاورمیانهى اسلامى و عربى را در برگرفته است.
ارادهى خداوند به بیدارى ملتها تعلق گرفته است و قرن اسلام و عصر ملتها فرا رسیده و در آینده، سرنوشت کل بشریت را تحت تأثیر قرار خواهد داد. و مگر جوانان و روشنفکران در واشنگتن و لندن و مادرید و رُم و آتن، با الهام از میدان تحریر، به خیابانها نیامدند؟
حساسترین بخشهاى جهان اسلام را نهضت بازگشت به اسلام و اعاده عزت و هویت و رهائى فراگرفته است و همه جا شعار «اللّه اکبر» به گوش میرسد. ملتهاى عرب، دیکتاتورهایشان را نمیخواهند؛ سیطره دستنشاندگان و طواغیت را بر خود، دیگر تاب نمىآورند؛ از فقر و عقبماندگى و تحقیر و وابستگى به ستوه آمدهاند؛ سکولاریزم را در سایهى سوسیالیزم و لیبرالیزم و ناسیونالیزم قومى آزمودند و همگى را بنبست یافتند؛ و البته ملتهاى عرب به دنبال افراطىگرى، خشونت مذهبى، بازگشت به عقب، تعصبات فرقهاى و قشریگرى با برچسب اسلامگرائى نیز نیستند.
انتخابات تونس و مصر و شعارها و رویکردهاى مردم یمن و بحرین و سایر سرزمینهاى عربى، علامت میدهد که همه میخواهند «مسلمان معاصر» بدون افراط خشکسرانه و تفریط غربگرایانه باشند و با شعار «اللّه اکبر» میخواهند مسلمانانه، با ترکیب «معنویت»، «عدالت» و «عقلانیت»، و با روش «مردمسالارى دینى»، از پسِ تحقیر و استبداد و عقبماندگى و استعمار و فساد و فقر و تبعیضِ صد ساله رهائى یابند؛ و این، درستترین راه است.
رژیمهاى عربى که در معرض خشم مردمشان قرار گرفتهاند، چه خصوصیاتى داشتهاند؟ دینستیزى، سرسپردگى و دستنشاندگى غرب (آمریکا، انگلیس و ...) همکارى با صهیونیستها و خیانت به فلسطین، دیکتاتورىهاى خانوادگى و وراثتى، فقر مردم و عقبماندگى کشور در کنار ثروتهاى انبوه خانوادههاى حاکم، تبعیض و بىعدالتى و فقدان آزادى قانونى و پاسخگوئى قانونى، از خصوصیات مشترک آنها بوده است. حتّى تظاهر به اسلام یا جمهوریت در برخى موارد نیز نتوانسته مردم را فریب دهد. اینها واضحترین علائم براى شناخت ماهیت خیزش ملتهاى عرب است؛ اعم از آنها که پیروزىهاى بزرگى به دست آوردند، یا آنان که انشاءاللّه به دست خواهند آورد.
هر ادعاى دیگرى در مورد ماهیت این جنبشها که با شعار «اللّه اکبر» صورت گرفته، نادیده گرفتن واقعیت در جهت بهرهبردارىهاى دیگر و تحمیلها و انحرافات بعدى است. آیندهى این انقلابها با همین اصول سنجیده خواهد شد و معیار اصالت یا انحراف انقلابها همین آرمانها خواهد بود. ضد را به ضد میتوان شناخت و انقلابها را به ضدیت با صفات رژیمهائى که به لرزه افتادهاند. انقلابیون همچنان باید مراقب هدفتراشىها و تلاشهائى که براى تغییر شعارها صورت میگیرد، باشند.
بىشک غرب میکوشد انقلابها را تبدیل به ضد انقلاب کرده و نهایتاً با بازسازى رژیمهاى قدیمى به شیوهى جدید و تخلیهى احساسات تودهها و جابهجائى اصول و فروع و تغییر مهرههاى خود و اصلاحات صورى و تصنعى و ظاهرسازى دموکراتیک، دوباره براى دهها سال دیگر سیطرهى خود را بر جهان عرب حفظ کند.
غرب در دهههاى بیدارى اسلامى و بویژه سالهاى اخیر پس از شکستهاى پیاپى از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و ... کوشیده است پس از شکست تاکتیک اسلامستیزى و خشونت علنى، به تاکتیک بدلسازى و تولید نمونههاى تقلبى دست بزند، تا عملیات تروریزم ضد مردمى را به جاى «شهادتطلبى»، «تعصب و تحجر و خشونت» را به جاى «اسلامگرائى و جهاد»، «قومیتگرائى و قبیلهبازى» را به جاى «اسلامخواهى و امتگرائى»، «غربزدگى و وابستگى اقتصادى و فرهنگى» را به جاى «پیشرفت مستقل»، سکولاریزم» را به جاى «علمگرائى»، «سازشکارى» را به جاى «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج» اخلاقى را به جاى «آزادى»، «دیکتاتورى» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرفزدگى، دنیاگرائى و اشرافیگرى» را به نام «توسعه و ترقى»، «فقر و عقبماندگى» را به نام «معنویتگرائى و زهد» قلمداد کند.
دو قطبىِ سرمایهدارى و کمونیزم که جنگ بر سر قدرت و ثروت بود، پایان یافت و امروز دو قطبى میان مستضعفین جهان به رهبرى جنبش مسلمین با مستکبران به رهبرى آمریکا و ناتو و صهیونیزم است. دو اردوگاه اصلى تشکیل شده است و اردوگاه سومى وجود ندارد.
این فرصت کوتاه را نمیخواهم با بازخوانى گذشته و تقدیر از ملتهاى عرب بگذرانم. بىشک همهى ما و جهانیان چشم به منطقه دوختهایم و ملتهاى برخاسته از جزیرةالعرب تا شمال آفریقا را تحسین میکنیم؛ ولى اینک مایلم از امروز و فردا بگویم.
سال گذشته در همین نماز جمعه با مردم شریف مصر، در حالى که هنوز سایهى نامبارک حسنى مبارک بر سرشان بود، سخن گفتم و امروز که دوران جدید آغاز شده و دیکتاتور در حال محاکمه است، همهى ما امیدوارانهتر به آیندهى جنبش مصر عزیز و سایر اعراب مىاندیشیم.
مؤلفههائى که از اطراف گوناگون در صحنهى انقلابها حضور دارند، چه کسانىاند؟
1) آمریکا، ناتو، رژیم صهیونیستى و متحدین و وابستگانشان در برخى رژیمهاى عربى
2) ملتها و جوانان
3) احزاب و فعالان سیاسىِ اسلامى و غیر اسلامى
هر یک در چه موقعیتى و با چه اهدافىاند؟
گروه اول، بازندگان اصلى در مصر و تونس و سایر نهضتها بوده و خواهند بود. مشروعیت و اینک موجودیت قطب سرمایهدارى و الگوى لیبرال دموکراسى غرب، حتّى در خود اروپا و آمریکا نیز با خطر اضمحلال روبهرو شده و در شرائطى شبیه شرائط بلوک شرق کمونیستى در دهه 80 میلادى قرار گرفتهاند. فروپاشى اخلاقى و اجتماعى، بحرانهاى بىسابقهى اقتصادى، شکستهاى بزرگ نظامى در عراق و افغانستان و لبنان و غزه، سقوط یا تزلزل اکثر دیکتاتورهاى وابسته و دستنشاندهى آنان در کشورهاى مسلمان و عربى و بویژه از دست دادن مصر، به خطر افتادن رژیم صهیونیستى از شمال و غرب و از درون به نحوى بىسابقه، افشاء شدن ماهیت وابستهى سازمانهاى بینالمللى و برخوردهاى گزینشى و سیاسى با مسئلهى دموکراسى و حقوق بشر، تناقضگوئى و پریشانگوئى در موضعگیرى دوگانه در برابر مسائل لیبى، مصر، بحرین، یمن و ...
اینها دستهى اول را در بحران اعتماد جهانى و بحران تصمیمگیرى عمیقى فرو برده است و اینک بزرگترین هدفشان پس از ناتوانى از مهار و سرکوب ملتها، تلاش در جهت تسلط بر اتاق فرمان انقلابها و نفوذ به درون احزاب مؤثر، حفظ حداکثرى ساختارهاى قبلى رژیمهاى فاسد و اکتفاء به رفرمهاى سطحى و نمایشى، بازسازى نیروهاى بومىِ خود در کشورهاى انقلاب کرده، تطمیع، تهدید و احتمالاً در آینده، ترور و یا تلاش براى خریدن برخى افراد و گروهها در جهت متوقف ساختن یا ارتجاع در انقلابها و سرد کردن، مأیوس کردن یا درگیر کردن مردم با مسائل فرعى و با یکدیگر، دامن زدن به تضادهاى قومى و قبیلهاى یا مذهبى و یا حزبى، جعل شعارهاى انحرافى در جهت تغییر ماهیت جنبشها، کنترل مستقیم یا غیرمستقیم بر ذهن و زبان انقلابیون و کشاندن آنان به درون بازىهاى سیاسى و یا تفرقهاندازى میان آنان و از طریق آنان، میان گروههاى مردمى، تلاش براى سازش پشت پرده با برخى خواص با وعدههائى دروغ همچون کمک مالى و... و دهها ترفند دیگر است که به نمونههائى از آنها در کنگرهى بینالمللى بیدارى اسلامى در تهران قبلاً اشاره کردم.
برخى رژیمهاى وابسته و محافظهکار عرب نیز در کنار آمریکا و ناتو، براى حفظ خود هم که شده، با تمام قوا میکوشند عقربههاى زمان را متوقف کرده و انقلابهاى منطقه را به عقب برگردانده و یا به ناکجاآباد بکشانند و تنها سرمایهشان براى این اثرگذارى، دلارهاى نفتى است و هدف اصلى ایشان، شکست مردم مصر، تونس، یمن، لیبى و بحرین و ... و حفظ ثبات و تضمین بقاء رژیم صهیونیستى و ضربه به جبههى مقاومت در منطقه است.
اما گروه دوم و اصلى، ملتهایند. ملتها چه میخواهند؟ نظرسنجىهاى مکرر آمریکائىها در مصر و اکثر کشورهاى اسلامى، واقعیت را به آنها گفته است. از 2003 تا 2008 میزان گرایش به مسجد و شعائر اسلامى، از جمله حجاب و پوشش زنان، بین 40% تا 75% در ملتها از مصر و اردن تا ترکیه و مالزى و... افزایش یافته و میزان نفرت از آمریکا با میانگین 85% در کشورهاى اسلامى و عربى بالا رفته و بویژه پس از دیدن پیروزى جوانان حزباللّه و حماس در جنگهاى 33 روزه و 22 روزه و شکست و خروج آمریکا بدون هیچ دستاوردى در عراق، امید به پیروزى و آینده، در جوانان عرب مضاعف شده است.
شخصیتهاى محبوب میان جوانان مصر، مجاهدان ضد صهیونیستىِ مسلمان بودهاند. نفرت از صهیونیزم، توجه به قضیهى فلسطین و عزتطلبى اسلامى، از شاخصهاى اصلى ملتهاست. در انتخابات اخیر 75% مردم مصر به شعارهاى اسلامى رأى دادند. در تونس نیز اکثریت، همین پرچم را بالا بردند. در لیبى، این درصد اگر بالاتر نباشد، پائینتر نیست. مردم از نمایندگانشان و از حکومتهاى جدید، براى آینده نیز همینها را میخواهند. مردم، مصر عزیز و محترم و آزاد را میخواهند؛ مصرِ کمپدیوید را نمیخواهند، مصرِ فقیر و وابسته را نمیخواهند، مصرِ تحت فرمان آمریکا و متحد اسرائیل را نمیخواهند، مصرِ متحجر و افراطى و نیز مصر غربگرا و لائیک و وابسته را نمیخواهند. مصر آزاد، عزیز، اسلامى و مترقى، مطالبهى اصلى مردم و جوانان است و به دنبال درگیرى نیستند. بدنهى ارتش مصر با مردم است و کسانى در داخل و خارج مصر میخواهند ارتش را در آینده با مردم درگیر کنند و همه باید مراقب باشند. بدنهى ارتش مصر، نفوذ آمریکا و دوستان اسرائیل را برنخواهد تابید.
همچنین وقتى از اسلامگرائى در مصر یا تونس و لیبى سخن میرود، اسلام رسولاللّه (ص) است که در مدینه سایه رحمت و امنیت بر سر اهل ذمّه از مسیحى و یهودى گسترد. سخن از اسلام، به معنى دعوت به جنگ دینى میان خداپرستان و یا جنگ مذهبى و فرقهاى میان مسلمانان نیست. مصر، مصر مجمع تقریب مذاهب اسلامى و شیخ شلتوت است.
مردم مصر و تونس و لیبى بدانند که آنچه اینک دارند، هنوز یک انقلاب ناتمام است و گرچه گامهاى بلندى برداشتند، ولى ماجرا تازه آغاز شده است. مسائلى که پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و براى ما پیش آوردند و هنوز ادامه دارد و به فضل الهى در همه آنها شکست خوردهاند و خواهند خورد، صدها برابر مشکلاتى بود که انقلاب تا پیش از سرنگونى شاه داشت. باید هوشیار باشید و انقلابهایتان را گامبهگام تا آخرین مراحل و در یک برنامه میانمدت و بلندمدت پیش ببرید.
رژیم طاغوتهاى مصر، اولین حکومت عربى بود که به آرمان فلسطین خیانت کرد و راه سازش اعراب را گشود، تا آنجا که به جز یک رژیم عربى - که همان سوریه است - بقیه همگى فلسطین را فروختند و با صهیونیزم از درِ آشتى درآمدند. رژیم مصر، یکى از دو رژیم اصلى عربى مورد اعتماد آمریکا و اسرائیل بود و رئیس جمهور ریاکار کنونى آمریکا براى ارسال پیام فریب و نفاق به مسلمانان، سفر به مصرِ حسنى مبارک را برگزید؛ اما مردم مصر در انقلابشان نظر خود را گفتند و همه را از توهم بیرون آوردند.
امروز مصر باید دوباره در صف اول دفاع از آرمان فلسطین قرار گیرد و پیمان خیانت کمپدیوید را زیر پا بگذارد و بسوزاند. مصر انقلابى، دیگر نمیتواند انرژى و گازِ رژیم رو به زوال صهیونیستى را از جیب ملت فقیر و گرفتار خود بدهد.
مخاطب سوم ما، احزاب و نخبگان سیاسى در مصر و سایر کشورهاى به پا خاستهاند. متفکران و مبارزان اسلامى در شمال آفریقا، از مصر و تونس تا الجزائر و مغرب، و بویژه مصر، از پدران فکر بیدارى اسلامى و داعیان به وحدت و عزت امت و سپس رهائى قدس بودهاند. امروز شما وارثان خون هزاران شهید و دهها هزار زندانکشیدگان و تبعیددیدگان و شکنجهشدگان و مجاهدان و مبارزانى هستید که ظرف دهههاى متوالى براى چنین روزها و پیروزىهائى فداکارى کردند.
برادران و خواهرانم! مراقب این امانت بزرگ باشید. غرور و نیز سادهانگارى، دو آفت بزرگ پس از نخستین پیروزىهایند. شما مسئولترین افراد در عرصه نظامسازى، حفظ دستاوردهاى مردم و حل مشکلات جنبش هستید. قدرتهاى ضربه خوردهى جهان و منطقه، بىشک در افکار شیطانى به سر میبرند؛ از فکر حذف و انتقام، تا طرح فریب دادن و متزلزل کردن و ترساندن و به طمع انداختن شما و سپس به نابود کردن انقلابها و پدید آوردن اوضاع - و العیاذ باللّه - بدتر از گذشته مىاندیشند. تصمیمات، مواضع و اقدامات شما، ابعاد تاریخى خواهد یافت و این دوره، «شب قدر» تاریخ کشورهاى شماست.
به آمریکا و ناتو اعتماد نکنید. آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمىاندیشند. همچنین از آنان نترسید. آنان پوشالىاند و بسرعت ضعیفتر نیز شدهاند. حاکمیت آنان بر جهان اسلام، صرفاً محصول ترس و جهل ما در 150 سال گذشته بوده است. به آنان امید نبندید و از آنان حساب نبرید. تنها به خداى متعال اعتماد کنید و فقط مردم خود را باور کنید. آنان در عراق شکست خوردند و با دستهاى خالى خارج شدند؛ در افغانستان چیزى به دست نیاوردهاند؛ در لبنان از حزباللّه، و در غزه از حماس شکست خوردند و اینک در مصر و تونس به دست مردم، به پائین کشیده شدهاند. هیچ چیز طبق برنامه آنان پیش نرفته است، بت غرب نیز چون بت کمونیزم شکست و ترس ملتها ریخت. مراقب آینده باشید که شما را نترسانند.
مراقب بازىهاى آنها باشید. همچنین وارد بازى دلارهاى نفتىِ وابستگان و متحدان غرب در میان اعراب نشوید، که در آینده از این بازىها سالم بیرون نخواهید آمد. اسرائیل رفتنى است، نباید بماند و نخواهد ماند. شروع انحراف در نهضتهاى کنونى، تن دادن به بقاء رژیم صهیونیستى است و ادامه مذاکرات سازش و تسلیم که رژیمهاى ساقط شده آن را پایهگذارى کردند.
خواست عمومى ملتهایتان بازگشت به اسلام است؛ که البته به مفهوم «بازگشت به گذشته» نیست. اگر انقلابها باذناللّه واقعى بمانند و ادامه یابند و دچار توطئه یا استحاله نگردند، مسئلهى اصلى شما، چگونگى نظامسازى، قانوننویسى و مدیریت کشور و انقلابها خواهد بود؛ این همان مسئلهى مهم تمدنسازىِ اسلامى مجدد در عصر جدید است.
در این جهاد بزرگ، کار اصلى شما این خواهد بود که چگونه یک تاریخِ عقبماندگى و استبداد و بىدینى و فقر و وابستگى حاکم بر کشورهایتان را در کوتاهترین زمانها انشاءاللّه جبران کنید و چگونه با رویکرد اسلامى و به شیوهاى مردمسالارانه و رعایت عقلانیت و علم، جامعهسازى کنید و تهدیدهاى داخلى و خارجى را یک به یک از سر بگذرانید؛ چگونه «آزادى و حقوق اجتماعى» منهاى «لیبرالیزم»، و «برابرى» منهاى «مارکسیزم»، و «نظم» منهاى «فاشیزم غرب» را نهادینه کنید؛ چگونه تقید خویش به شریعت مترقى اسلام را حفظ کنید، بىآنکه گرفتار جمود و تحجر شوید؛ چگونه مستقل شوید، بىآنکه منزوى شوید؛ چگونه پیشرفت کنید، بىآنکه وابسته شوید؛ چگونه مدیریت علمى کنید، بىآنکه سکولاریزه و محافظهکار شوید.
تعریفها باید بازخوانى و اصلاح شوند. دو الگوى «اسلام تکفیرى» و «اسلام لائیک» از سوى غرب به شما پیشنهاد شده و خواهد شد تا الگوى «اسلام اصولگراى معتدل و عقلانى» در میان انقلابهاى منطقه تقویت نشود. کلمات را دوباره و بدقت تعریف کنید.
«دموکرات بودن» اگر به معناى مردمى بودن و انتخابات آزاد در چارچوب اصول انقلابهاست، همه دموکرات باشید؛ و اگر به معناى افتادن به دام لیبرال دموکراسى درجهى دوم و تقلیدى باشد، هیچ یک دموکرات نباشید.
"سلفىگرى" اگر به معناى اصولگرائى در کتاب و سنت و وفادارى به ارزشهاى اصیل و مبارزه با خرافات و انحرافات و احیاء شریعت و نفى غربزدگى باشد، همگى سلفى باشید؛ و اگر به معناى تعصب و تحجر و خشونت میان ادیان یا مذاهب اسلامى ترجمه شود، با نوگرائى و سماحت و عقلانیت - که ارکان تفکر و تمدن اسلامىاند - سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بىدینى خواهد شد.
به اسلام مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامى که رژیم صهیونیستى را تحمل میکند، ولى با مذاهب اسلامىِ دیگر بیرحمانه مواجه میشود، دست آشتى به سوى آمریکا و ناتو دراز میکند، ولى در داخل به جنگهاى قبیلهاى و مذهبى دامن میزند و اشدّاء با مؤمنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکائى و انگلیسى بدبین باشید، که شما را به دام سرمایهدارى غرب و مصرفزدگى و انحطاط اخلاقى میکشانند. در دهههاى گذشته، هم نخبگان و هم حاکمان، به وابستگى بیشتر خود به فرانسه و انگلیس و آمریکا و یا شوروى افتخار میکردند و از سمبلهاى اسلامى میگریختند؛ و امروز همه چیز برعکس شده است.
بدانید که غرب در صدد انتقام بر خواهد آمد؛ انتقام اقتصادى، نظامى، سیاسى و تبلیغاتى! اگر ملتهاى مصر و تونس و لیبى و ... انشاءاللّه در مسیر خدا ادامه دهند، ممکن است به تحریمها تهدید شوند.
و اما کلام آخر: اعلام آمادگى جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ایران براى همکارى و خدمت به شماست، و خدمت ما و شما به همدیگر. انقلاب اسلامى ایران موفقترین تجربه اسلامى عصر جدید بود در عرصه خودباورى ملتها و مردمباورى نخبگان، در عرصه نفى اسطوره شکستناپذیرى رژیمهاى طاغوتى و اربابشان، در عرصه شکستن غرور کمونیزم و سرمایهدارى، ارائه مدلهاى کارآمد در پیشرفتهاى بزرگ کشور، با حفظ مردمسالارى و دفاع از ارزشهاى اساسى.
برادران و خواهران! سالهاست که علیه برادران ایرانىتان به شما دروغ میگویند، و اینک حقیقت در مورد ایران اسلامى همین است که به شما عرض میکنم:
انقلاب ما پیروزىها و البته ضعفهائى در مجاهدات سه دههى خود داشته است؛ اما هیچ جنبش اسلامى در جهان پس از تسلط غرب و شرق بر مسلمین در قرن گذشته، تا این حد جلو نیامده بود و این همه موانع را از سر نگذرانده بوده است.
انشاءاللّه گفتوگوهاى بسیارى میان ما و شما برادران در پیش است. در رسانههاى سرمایهدارى و صهیونیزم جهانى، ایران متهم به «تروریزم» میشود؛ تنها بدان علت که حاضر نشد برادران عرب خود را در فلسطین و لبنان و عراق و ... تنها بگذارد و اشغالگران را به رسمیت بشناسد؛ حال آنکه ما خود بزرگترین قربانى تروریزم در جهان هستیم و این ترورها همچنان ادامه دارد.
اگر انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى، برادران مظلوم افغانى و بوسنیائى و لبنانى و عراقى و فلسطینى خود را همچون سایر حکومتهاى بظاهر مسلمان، تنها میگذارد، و اگر همچون بیشتر رژیمهاى عربى که به فلسطین خیانت کردند، ما هم ساکت میماندیم و از پشت خنجر میزدیم، هرگز ما را پشتیبان تروریزم و مداخلهگرى معرفى نمیکردند. ما به آزادى قدس شریف و تمامى سرزمین فلسطین مىاندیشیم؛ این است آن جرم بزرگ ملت ایران و جمهورى اسلامى.
از امپریالیزم ایرانى یا شیعى میگویند؛ حال آنکه همه میدانند ما هرگز انقلاب اسلامى را، انقلابى صرفاً شیعى یا ملىگرا و ایرانى ندانسته و نخواندهایم و در این سى سال هرچه هزینه داده و تهدید شدهایم، به علت اسلامگرائى و امتگرائى و شعار وحدت و تقریب مذاهب و آزادى و عزت برادران مسلمان از شرق آسیا تا عمق آفریقا و اروپا بوده است.
ایران اسلامى در عرصهى علم، تکنولوژى، حقوق اجتماعى، عدالت اجتماعى، توسعه، بهداشت، تأمین کرامت زنان و حقوق اقلیتهاى دینى و ... گامهاى بزرگ و بىنظیرى برداشت. ما ضعفهاى خود را نیز میشناسیم و بعوناللّه درمان میکنیم انشاءاللّه.
معادلهى مقاومت در منطقه با کمک جمهورى اسلامى تغییر یافت. تبدیل و ارتقاء سنگ در دست فلسطینیان به «موشک جواب موشک» در غزه و سایر مقاومتهاى اسلامى در برابر اشغالگران، الهام از انقلاب اسلامى بود.
ایران به دنبال ایرانى کردن اعراب یا شیعى کردن سایر مسلمین نیست؛ ایران به دنبال دفاع از قرآن و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و احیای امت اسلامى است. براى انقلاب اسلامى، کمک به مجاهدان اهل سنت سازمانهاى حماس و جهاد و مجاهدان شیعى حزباللّه و امل، به یک اندازه واجب شرعى است و احساس تکلیف میکند. ملت و حکومت ایران با صداى بلند و قاطع اعلام میکند که به قیام ملتها (و نه به ترور)، به وحدت اسلامى (نه غلبه و تضاد مذاهب)، به برادرى مسلمین (نه به برترى قومى و نژادى)، به جهاد اسلامى (نه خشونت علیه بىگناهان)، انشاءاللّه معتقد و ملتزم است.
براى سعادت همه ملتهاى مسلمان دعا کنیم و در کنار آن، وظیفه سنگین خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم و بدانیم که «و اللّه غالب على امره».(4)
عباد اللّه اتّقوا اللّه و کونوا للظّالم خصما و للمظلوم عونا. اقول قولى هذا و استغفر اللّه لى و لکم.
بسماللّهالرّحمنالرّحیم
اذا جاء نصر اللّه و الفتح. و رأیت النّاس یدخلون فى دین اللّه افواجا.
فسبّح بحمد ربّک و استغفره انّه کان توّابا.
والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته