فارس: حاج احمد! نزدیک به 30 سال گذشت از روزی که برای رهایی حزبالله از سیمخاردارهایی گذشتی که صهیونیسیم برایش ترسیم کرده بود؛ همه منتظر آمدنت بودند؛ اما جالب است بعد از این همه سال، ما برای تو سالگرد اسارت میگیریم. آذرخش مهاجر! فراموش کردیم که روزی در فتح المبین غوغا کردی؛ خودت برای شناسایی رفتی، جلو خط حرکت کردی و به نیروها گفتی، بیایید.
حاجی! در بیتالمقدس چند هزار اسیر گرفتی؟ هیچ کس نمیداند. به همان اندازه که داستان دروغین پتروس فداکار هلندی را میشناسند، تو را نمیشناسند، حسین فهمیده را هم نمیشناسند. تو در بیتالمقدس کاری کرده بودی که امام خامنهای در پادگان امام حسین(ع) فرمودند «یاد احمد متوسلیان و جای سردار جاویدالاثر بسیار سبز در این نقطه است که اگر نبود، فتح خرمشهر به راحتی امکان پذیر نبود».
حاج احمد! موقعی که میرفتی برای مأموریت نبرد با اشقیالاشقیا، در پوست خود نمیگنجیدی، گویی در آسمان قدم برمیداشتی و بازهم میرفتی تا فتحالمبین و بیتالمقدس را زنده کنی، با کاظم رستگارمقدم، موسوی و کاظم اخوان. این روزها تولدت بود؛ 59 ساله شدی؛ نیمی از عمرت را در اسارت به سر بردی؛ تاریخ تولدت را هم فراموش کردیم؛ اسارتت جشن تولدهایت را از ذهنهای شلوغمان به برگهای فراموشی سپرده؛ دوستانت هم از این اوضاع خیلی ناراحتند؛ خیلی دوستت دارند، خوشحالند از اینکه امروز تو در جمع ما نیستی اما دعا میکنند تا بمانی برای سربازی و شمشیر زدن در ایام ظهور منجی.