دیروز که طبق معمول در نماز جمعه تهران بودم صحنه جالبی اتفاق افتاد که امیدوارم تکرار شود. حضور تعداد زیادی از مسئولان کشور در نماز جمعه تهران از جمله رئیس جمهور منتخب جناب آقای دکتر روحانی. چند سالی بود که از رئیس جمهور کشور اثری در نماز جمعه نمیدیدیم و این جای تاسف بود چرا که الناس علی دین ملوکهم البته از آقای روحانی که سابقه ای در انقلاب دارند و ملبس به لباس روحانیت بوده و از خطبای معروف تهران هستند همین انتظار بود برای شان آرزوی توفیقات بیشتر دارم.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، حجتالاسلام حسن روحانی که امروز (پنجشنبه) در مراسم تقدیر از فعالان ستاد انتخاباتی خود سخن میگفت، اظهار داشت: درس بزرگی که باید به آن توجه کنیم این است که باید هر کسی بیشتر به ایران عشق بورزد و فداکاری خود را برای ایران و نظام بیشتر اصلاح کند. وی بر همین اساس از حامیانش خواست که فداکاریهای بیشتری را در جهت تحقق آرمانهای دولت خود انجام دهند. رئیس جمهور منتخب ملت با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری در آستانه انتخابات، گفت: اگر تدبیر مقام عظمای ولایت و رهبری نبود، معلوم نبود که ما امروز شاهد چنین روزی باشیم. روحانی به حضور پرشور مراجع، علما، نویسندگان و هنرمندان و جوانان در روز انتخابات اشاره و تصریح کرد: بنده به حماسهآفرینی جوانان در اوایل انقلاب ایمان داشتهام اما حماسه 24 خرداد شور دیگری داشت. وی درباره حماسهآفرینی زنان در انتخابات 92 نیز گفت: زنان ما با چه شور و هیجانی در صحنه حاضر شدند و من در سفرهای استانی این شور و نشاط جوانان را که گاهی با تأخیر به شهرستانها سفر میکردم را دیدم. روحانی از آیتالله هاشمی رفسنجانی و خاتمی هم تشکر و خاطرنشان کرد: همه جریانهای سیاسی از جمله اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالگرایان کمک کردند و همه برای تحقق سربلندی میهنمان تلاش کردند و از خود گذشتند. وی همچنین تأکید کرد: خلق حماسه 24 خرداد در سایه لطف خداوند منان و عنایات خاصه امام زمان(عج) صورت گرفته است. رئیس جمهور منتخب ملت با اشاره به مشکلات موجود در کشور گفت: امروز که با وزرای دولت فعلی در خصوص ارائه گزارش برای نقل و انتقال تدریجی قدرت صحبت میکنم این مشکلات را بیشتر لمس میکنم اما ذرهای از امیدم کاسته نشده است. حجتالاسلام روحانی ادامه داد: انسانها در سختیها و فراز و نشیبها خود را نشان میدهند و آقای دکتر عارف به معنای واقعی در این راه نقش ویژهای داشت. وی به مشکلات مالی ستاد خود در ایام انتخابات اشاره و اظهار داشت: بنده جزو کاندیداهایی بودم که پول در بساط نداشتم و حتی یکی از ستادهای استانی ما نیاز به 5 میلیون پول داشت و ما این مبلغ را نداشتیم و من همان زمان به ستادها گفتم که اتکای ما در هنگام مشکلات باید خداوند باشد. رئیس جمهور منتخب مردم ایران با بیان اینکه پس از انتخابات شور و نشاطی در جامعه ایجاد شده است، گفت: من بسیار خوشحالم که جامعه ما حالت نشاط پیدا کرده و انتخابات در ماه شعبان صورت گرفت که ماه پیروزی است و دستاورد ما نیز سرمایه ملی خواهد بود. حجتالاسلام روحانی خطاب به حضار گفت: من میدانم که شما برای "روحانی" قدم برنداشتید و بنده نیز همینطور؛ چرا که هدف همه ما ایران بود. وی به حضور هنرمندانی چون شهرام ناظری و پگاه آهنگرانی در این مراسم اشاره و تصریح کرد: حضور این دو هنرمند به این معناست که همه مردم با هم هستند و قهرها تمام شد و اکنون دوران اتحاد و یگانگی آغاز شده است. عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه هنر نقش عمدهای در پویایی کشور دارد، گفت: مگر میشود بدون هنر زندگی کرد؟ هنر فرهنگ جامعه را تلطیف میکند و هنر پیامهای مقدس را در جانها مینشاند. حجتالاسلام روحانی با تاکید بر اینکه از امروز باید به فکر حل معضلات کشور باشیم، خاطرنشان کرد: باید جدای از افراط و تفریط اعتدال را به اذهان سراسر ملت ایران منتقل کنیم و درست است ستادی نداریم اما وظیفهمان را از یاد نبردیم. وی در پایان با بیان اینکه اساس دولت او بر شایستهسالاری استوار است، تصریح کرد: من بارها گفتهام که از همه متدینین و دلسوزان باید استفاده کرد چرا که سیاست ما جذب دیگران است؛ نه دفع آنها.
سعید جلیلی، متولد سال 1344 در شهرمقدس مشهد (منطقه طلاب)است. وی که تحصیلات خود را تا مقطع دکتری علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق علیهالسلام به پایان رسانده، مسلط به زبانهای عربی و انگلیسی است. جلیلی در دورانی که برخی افراد تحصیل در دانشگاه را، بر دفاع از اسلام وانقلاب مقدم میدانستند و این بحث بهصورت جدی حتی در سطح مدیریت دانشگاه امام صادق نیز مطرح بود، با جمع میان این دو مقوله به عنوان نیروی بسیجی بارها در جبهههای جنگ حضور یافت و در راه دفاع از آرمانهای انقلاب به درجه جانبازی نایل آمد. وی در دی ماه سال 1365دیدهبان لشگر نصر خراسان بود که در عملیات کربلای 5 از ناحیه پا مجروح شد و در بیمارستان صحرایی منطقه شلمچه به دلیل فقدان امکانات و وضعیت اورژانسی پای راست خود را از دست داد. جلیلی پس از آن در واحد تدارکات لشکر به خدمت پرداخت. جلیلی در بازگشت از جبهههای حق علیه باطل، رساله دکترای خود را با عنوان "اندیشه سیاسی در قرآن" در خصوص سیاست خارجی اسلام به رشته تحریر درآورد؛ رسالهای که پروفسور حمید مولانا، در مقدمهای که بر آن نوشت، به تجلیل از شخصیت این دانشآموخته اقدام کرد. این رساله در کشور لبنان نیز به زبان عربی ترجمه و منتشر شده است. جلیلی، در سال 68 به وزارت امور خارجه رفت و بعد از یک دوره 2 ساله، ریاست اداره بازرسی وزارت خارجه را بر عهده گرفت. مناصب جلیلی در وزارت امور خارجه عبارتند از:
1368: وابسته سیاسی 1370: رئیس اداره بازرسی 1371: دبیر سوم 1373: دبیر دوم 1374: دبیر اول 1376: رایزن سوم
پس از دوم خرداد 76 و تغییر اتوبوسی مدیران، وی به اداره امریکای وزارت خارجه منتقل شد و معاونت این اداره را بر عهده گرفت. در سال 80 نیز به دفتر مقام معظم رهبری رفت و در سمت مدیریت بررسیهای جاری دفتر رهبر انقلاب به ادامه خدمت پرداخت. جلیلی که پس از انتخابات سوم تیر به عنوان گزینه مطرح و مورد نظر رئیسجمهور برای تصدی وزارت امور خارجه مطرح بود، بنا به پارهای مصالح عهدهدار مهمترین معاونت وزارت خارجه، معاونت اروپا و آمریکا شد. ضمن آنکه در طول این دوره، ارتباط علمی خود با نهاد دانشگاه را قطع نکرد و به تدریس در دانشگاه ادامه داد. وی که در زندگی شخصی به پرکاری و سادهزیستی شهرت دارد، تا پاسی از شب در جهت تقویت دیپلماسی کشور تلاش می کندو مورد اعتماد رهبر انقلاب حوزه سیاست خارجی و داخلی است. جلیلی در مهرماه 86 پس از استعفای علی لاریجانی به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد. اما آنچه امروز صحبت از این دیپلمات جوان و متعهد انقلاب را بر سر زبان ها انداخته است، اداره هوشمندانه، مقتدرانه و متعهدانه پرونده هستهای و نحوه مذاکره او و تیم همراهش در مواجهه با کشورهای 1+5 بود. وی یکی از از رویش های ارزشمند انقلاب اسلامی در عرصه دیپلماسی کشور است و این شکوفایی جز در سایه تعهد، تخصص و تفکر انقلابی به دست نیامده است. این فرد قرار است در 3 خرداد سال 1391 پیام ملت شریف ایران اسلامی را به غرب بدهد به امید پیروزی او از این امتحان سخت الهی(انشاالله)
تصاویر زیر عکسهای منتشر نشده از وی است که سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی آنها را بر روی خروجی خود قرار داده است.
سلام. از اینکه 9 ماه نبودم طلب عفو دارم. یک سر و هزاران سودا. فکر کردم بعد از نه ماه چی براتون بنویسم؛ با خودم فکر کردم از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است. حضرت آقا(مقام معظم رهبری) معمولا اول درس خارج فقه شون مطالب اخلاقی می فرمایند، این سه شنبه(1391/10/12) نکاتی رو فرمودند که اون مقدار که من تونستم بنویسم به شرح ذیل است مطمئنم که برا شما و صاحب منصبان خیلی مفیده:
"...در مسائل معیشتی، بعضی ها هستند که بر اهل و عیال خودشان سخت می گیرند تا به دیگران کمک کنند! این درست نیست... البته اگر زیاد آمد می توانید در جای دیگر هزینه کنید؛ ایضا در مسائل تربیتی هم همین جور است؛ اول از زن و بچه ات شروع کن... البته ترتب زمانی وجود ندارد ولی خانواده اولویت دارند... خیلی از ماها در بیان حقایق و معارف، زبان باز و گویایی داریم... اما فرزندان خودمان، بچه های خودمان، خانواده خودمان، گاهی دل خودمان، تحت تاثیر حرف های مان نیست! این خطرناک است...
آقا مشغول کار است، ساعت 12 شب می رود خانه! کی این بچه ها شما رو ببینند؟ کی از نفس گرم شما استفاده کنند؟ یکی از وظایف این است که با بچه های خودتان حرف بزنید، وقت بگذارید. گاهی آقا در عوالم سیر و سلوک است و بچه ها کاملا بریء از این قضیه! این باعث می شود که بچه بیفتد دست دیگران و آنها توجیه شان کنند..."
فارس: حاج احمد! نزدیک به 30 سال گذشت از روزی که برای رهایی حزبالله از سیمخاردارهایی گذشتی که صهیونیسیم برایش ترسیم کرده بود؛ همه منتظر آمدنت بودند؛ اما جالب است بعد از این همه سال، ما برای تو سالگرد اسارت میگیریم. آذرخش مهاجر! فراموش کردیم که روزی در فتح المبین غوغا کردی؛ خودت برای شناسایی رفتی، جلو خط حرکت کردی و به نیروها گفتی، بیایید.
حاجی! در بیتالمقدس چند هزار اسیر گرفتی؟ هیچ کس نمیداند. به همان اندازه که داستان دروغین پتروس فداکار هلندی را میشناسند، تو را نمیشناسند، حسین فهمیده را هم نمیشناسند. تو در بیتالمقدس کاری کرده بودی که امام خامنهای در پادگان امام حسین(ع) فرمودند «یاد احمد متوسلیان و جای سردار جاویدالاثر بسیار سبز در این نقطه است که اگر نبود، فتح خرمشهر به راحتی امکان پذیر نبود».
حاج احمد! موقعی که میرفتی برای مأموریت نبرد با اشقیالاشقیا، در پوست خود نمیگنجیدی، گویی در آسمان قدم برمیداشتی و بازهم میرفتی تا فتحالمبین و بیتالمقدس را زنده کنی، با کاظم رستگارمقدم، موسوی و کاظم اخوان. این روزها تولدت بود؛ 59 ساله شدی؛ نیمی از عمرت را در اسارت به سر بردی؛ تاریخ تولدت را هم فراموش کردیم؛ اسارتت جشن تولدهایت را از ذهنهای شلوغمان به برگهای فراموشی سپرده؛ دوستانت هم از این اوضاع خیلی ناراحتند؛ خیلی دوستت دارند، خوشحالند از اینکه امروز تو در جمع ما نیستی اما دعا میکنند تا بمانی برای سربازی و شمشیر زدن در ایام ظهور منجی.