سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برای آدمی زشت است که عملش از دانشش کمتر باشد و کردارش به گفتارش نرسد . [امام علی علیه السلام]
سعید
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» آبی شده های آب ندیده

یادداشت روز/ حسین شریعتمداری

هرگاه دشمن با خط مقاومت روبرو می‌شود ، برای مقابله با ایستادگی و مقاومت مردم و ایجاد شکاف در سدی که پیش‌روی می‌بیند، به جریانات سازشکار که ترس، رفاه‌طلبی و خوشگذرانی از ویژگی‌های آنان است روی می‌آورد.

 

خبرگزاری فارس: آبی شده‌های آب ندیده!


 

حسین شریعتمداری ضمن انتشار مطلبی با عنوان «آبی شده‌های آب ندیده!» در ستون «یادداشت روز» کیهان امروز با انتقاد از جریان سازشکاری که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی ملت ایران تا به امروز به اشکال مختلف بروز و ظهور داشته‌است، به طرح چند سوال از مروجان خط سازش پرداخته است:

1- بر سر آن بودیم که امروز در آستانه سالروز بعثت پیامبر اعظم(ص) وجیزه‌ای به همین مناسبت بنویسیم و با بضاعت و توشه ناچیز خود، گزارش‌گونه‌ای مستند از موقعیت کنونی انقلاب اسلامی ارائه دهیم، که به تعبیر زیبا و حکیمانه حضرت‌آقا، «بعثت دوم» بوده است و از این روی امام راحلمان- رضوان‌الله‌تعالی‌علیه- را احیاگر اسلام ناب محمدی(ص) نامیده‌اند، چرا که آن بزرگوار غبار قرن‌ها بدعت و تحریف و کج‌اندیشی و بداندیشی را که بر چهره اسلام نشسته بود، زدود و اسلام ناب محمدی(ص) را همانگونه که در «صدر» بود به دنیای ظلمت‌زده و تشنه عدالت عرضه نمود. و از آن پس تا به امروز همه رخدادها بی کم و کاست همان بوده و هست که در صدر اسلام بود، با این تفاوت که در بعثت دوم، مردم ایران و به دنبال آنان، سایر ملت‌های مسلمان، تجربه تلخ «فرودها» و طعم شیرین و روحنواز «فرازها»ی صدر اسلام را با خود داشتند و این بار بر خلاف آن روزها، در لغزشگاه‌ها نلغزیدند و از دام‌های رنگارنگ و توطئه‌های پی‌درپی به سلامت عبور کردند، در احد، از تنگه غنیمت شکست نخوردند، در صفین، از نیزه فریب که پاره‌های قرآن را بر آن آویز کرده بودند، زخم برنداشتند، در کوفه علی(ع)، در مدینه حسن(ع) و در کربلا حسین‌بن‌علی(ع) را در میانه میدان تنها نگذاشتند و چنین بود که سقف ظلمانی نظام سلطه بین‌المللی را شکافتند و طرحی نو درانداختند و... اما، شرح این ماجرای شورانگیز را که پایانی ندارد و تا ظهور مراد غایبمان-ارواحنا له‌الفداء- روی قوس صعودی تحولات جهان ادامه دارد، وانهادیم و پرداختن به نکته‌ای را پیش کشیدیم که از جان‌مایه‌های رسالت رسول‌خدا(ص) و نهضت فراگیر انقلاب اسلامی در دنیای امروز است. نکته‌ای که دیروز رهبر معظم انقلاب در  دیدار نمایندگان مجلس با ایشان، بر آن تاکید ورزیدند؛ «عبور موفقیت‌آمیز نظام اسلامی از مقاطع مهم و سرنوشت‌ساز 35‌سال گذشته مرهون مبارزه جدی، صادقانه و خردمندانه ملت ایران بوده است که این تفکر باید با حفظ ویژگی‌های آن ادامه یابد.» و «کسانی که تفکر سازش و تسلیم در برابر زورگویان را ترویج می‌کنند و نظام اسلامی را متهم به جنگ‌طلبی می‌کنند، در واقع مرتکب خیانت می‌شوند» و...

2- سال‌ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن تا امروز، شاهد حضور افراد و جریان‌هایی بوده‌ایم که با قیافه حق به جانب و در پوشش خیرخواهی و دلسوزی برای مردم و مصلحت‌اندیشی برای اسلام و انقلاب، نسخه سازش در برابر زورگویی قدرت‌های استکباری را می‌پیچیدند! و در حالی که سینه صاف می‌کردند و ابرو به انکار بالا می‌کشیدند، مقابله با زورگویان و مبارزه با آنان را بی‌حاصل می‌دانستند و به «سائیدن آب در هاون»! و «کوبیدن مشت بر سندان» تشبیه می‌کردند! مثلا در جریان جنگ تحمیلی و در حالی که دشمن دست تجاوز به جان و مال و ناموس و سرزمین مادری مردم دراز کرده بود، نهضت آزادی که آن روزها «هنوزش نفسی می‌آمد»! به نمایندگی از همه جریانات لیبرال‌منش و شخصیت فروخته نظیر، جبهه ملی، انجمن حجتیه، غرب‌باوران، جریان موسوم به «ولایتی‌ها» که به قول حضرت امام(ره) «ولایت که هیچ، دیانت هم نداشتند» با انتشار جزوه‌ای تحت عنوان «پایان عادلانه جنگ بی‌پایان»! رزمندگان اسلام را به وقاحت با سربازان وحشی آتیلا مقایسه کرده و تسلیم در برابر آمریکا را اینگونه تئوریزه کرده بودند که «اگر خدا به شیر زور بازو و قدرت حمله داده است، در عوض به آهو نیز پای فرار بخشیده و قانون بدون استثناء طبیعت، فرار آهو از مقابل شیر درنده است»! و ایستادگی و مقاومت در برابر دشمنان مهاجم را «تندروی بی‌قاعده»! و «ناشی از نادانی»! معرفی می‌کردند. این جماعت، بعدها و پس از پیروزی رزمندگان، به روی نامبارک خود هم نیاوردند که اگر ایثار و مقاومت جانانه رزمندگان اسلام- یعنی همان تندروها به قول آنان- نبود، امروزه به جای زندگی آرام و امنیت جانی و مالی که از آن برخوردارند، باید چکمه سربازان آمریکایی را واکس می‌زدند و...

امروزه، این دیدگاه، «ذلت‌پذیر»! و «حیثیت‌گریز»! که خوشبختانه در میان مردم جایگاهی ندارد، متاسفانه در میان برخی از شخصیت‌ها و جریانات سیاسی نیز به وضوح دیده می‌شود. این جماعت هرچند اندک و کم‌شمارند ولی تاسف‌بار آن که شماری از آنان به ناحق در حاشیه کرسی‌های سیاست‌سازی و نظریه‌پردازی کشور حضور دارند و اگر درایت رهبری و صلابت برخاسته از باورهای اسلامی مردم نبود، تاکنون، از رهگذر حقارت خویش، آسیب‌های جدی فراوانی به ملت، نظام و انقلاب اسلامی تحمیل کرده بودند و...

و اما،  با ترویج‌کنندگان خط سازش گفتنی‌هایی  در میان است. بخوانید!

3- اول باید از منادیان و ترویج‌دهندگان خط سازش و تفکر تسلیم پرسید؛ کدام پیروزی، آرامش، رفاه و دستاوردی را می‌توانید نشان بدهید که بدون مقاومت در برابر زورگویان به دست آمده باشد؟ اگر نمونه‌ای دارید- که ندارید- بفرمائید!

دوم؛ کدام خط سازش و تسلیم در مقابل قدرت‌های استکباری را می‌توانید آدرس بدهید که سرانجامی غیر از «خفت»، «ذلت»، «غارت منابع طبیعی و ثروت ملی»، «اختناق»، «گسترش فقر» و ناامنی و زندگی برده‌وار ملت‌های سلطه‌پذیر، داشته باشد؟ اگر نمونه و آدرسی در چنته دارید- که می‌دانیم و می‌دانید- ندارید، ارائه دهید. این گوی و این میدان.

سوم؛ اشاره که نه، بلکه تأکید بر این واقعیت غیرقابل انکار که ترویج‌دهندگان خط سازش و نظریه‌پردازان امروزی «تفکر تسلیم»، زندگی‌ آرام، کرسی‌های مسئولیت و حتی تک‌تک نفس‌کشیدن‌های خود را وامدار و مدیون همان کسانی هستند که با وقاحت و نمک‌ناشناسی آنان را «تندرو»! می‌نامند. به بیان دیگر، اگر این روزها، آمریکا و متحدانش آغوش خود را به سوی نظریه‌پردازان خط سازش گشوده‌اند و در حالی که از سازش‌ناپذیران خط مقاومت با عناوینی نظیر «تندرو» و «افراطی»! یاد می‌کنند، پیروان خط سازش و تسلیم را با واژه‌هایی نظیر «عقل‌گرا»! «واقع‌بین»! و... تحویل می‌گیرند، این تحویل گرفتن‌ها به خاطر احترام به شخصیت سیاسی سازشکاران نیست، بلکه اگر ایستادگی غیرتمندانه خط مقاومت نبود، آمریکا و متحدانش برای سازشکاران تره هم خرد نمی‌کردند، بخوانید!

4- این یک قاعده و فرمول شناخته شده است که هرگاه دشمن در مسیر زورگویی و باج‌خواهی خود با خط مقاومت روبرو می‌شود و ناکام می‌ماند، برای مقابله با ایستادگی و مقاومت مردم و ایجاد شکاف در سدی که پیش‌روی می‌بیند، به جریانات و افراد سازشکار که ترس، رفاه‌طلبی و خوشگذرانی از ویژگی‌های آنان است روی می‌آورد و با مطرح کردن و تحویل گرفتن آنها به دنبال شکافی برای رخنه در سد مقاومت می‌گردد. بنابراین افراد و جریانات سازشکار به خودی خود برای دشمن کمترین ارزش و اهمیتی ندارند، بلکه اگر از سوی حریف تحویل گرفته‌ می‌شوند این تحویل گرفتن را مدیون خط مقاومت هستند و چه نمک‌نشناس و بی‌شخصیت‌اند سازشکارانی که ولی‌نعمت‌های خود، یعنی نیروهای مقاوم و سازش‌ناپذیر را «تندرو»! و «افراطی»! می‌نامند!

5- حالا به چند نمونه زیر که فقط اندکی از بسیارهاست توجه کنید، قضاوت با خودتان؛

? اگر ایثار و فداکاری رزمندگان اسلام در جنگ تحمیلی و مقاومت و سختی کشیدن مردم در مقابل هجوم سراسری دشمنان نبود، آمریکا و متحدانش به جریانات و گروههای سازشکار کمترین اهمیتی می‌دادند؟!

? اگر مقاومت جانانه ملت در جریان فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 نبود و دست دشمن برای براندازی بازمانده بود، مثلث آمریکا، اسرائیل، انگلیس، برای سران و عوامل فتنه تره خرد می‌کردند؟

? اگر انقلاب اسلامی و نیاز نظام سلطه جهانی به جریان‌سازی منطقه‌ای علیه آن نبود، آمریکا و متحدانش به ملک عبدالله و ملک‌حسین، حسنی‌مبارک و... کمترین اهمیتی می‌دادند؟!

? اگر مقاومت حزب‌الله، نبود، آمریکا و اسرائیل نیازی به محمود عباس و تحویل گرفتن خط سازش در منطقه داشتند؟

? وقتی حکومت بعثی عراق آیت‌الله صدر را به شهادت رساند، «بنت الهدی» خواهر ایشان به خیابان آمد و مردم را به مقابله فراخواند ولی فقط 50 نفر با او همراهی کردند و نتیجه آن شد که علاوه بر شهادت بنت‌الهدی و بسیاری از علمای دیگر، میلیون‌ها نفر از مردم عراق در هجوم وحشیانه بعثی‌ها به قتل رسیدند و یا در جریان جنگ تحمیلی به زور وادار به حضور ناخواسته در میدان نبرد شدند.

? اگر محمد مرسی و اخوان‌المسلمین، بعد از انقلاب اسلامی مصر راه سازش با آمریکا و  اسرائیل و متحدان منطقه‌ای آنها، نظیر عربستان و قطر را در پیش نگرفته بودند، آیا امروز مردم مصر زیر چکمه نظامیان آمریکایی دست و پا می‌زدند؟ و دادگاه نظامی، در یک روز 700 نفر را محکوم به اعدام می‌کرد؟!

? اگر مردم سوریه در کنار بشار اسد در مقابل باج‌خواهی آمریکا و متحدانش مقاومت نکرده بودند، امروز شاهد پیروزی بودند؟

? اگر مردم ایران در برابر باج‌خواهی هسته‌ای و غیرهسته‌ای آمریکا به مقاومت مثال‌زدنی دست نزده بودند، آیا به سرنوشت کشورهایی نظیر مصر مبتلا نبودند و آیا آمریکا و متحدانش برای شخصیت‌های سازشکار امروزی کمترین ارزش و اهمیتی قائل بودند؟!

اگر و... اگر...

6- و بالاخره، خطاب به سازشکاران و نسخه‌نویسان «تسلیم» گفتنی است که اگر اهل انصاف باشید بایستی در مقابل هر نفسی که می‌کشید و هر گامی که به آرامش و امنیت برمی‌دارید، هزار بار بر دست و بازوی همان کسانی بوسه بزنید که ولی‌نعمت شما هستند ولی‌شمایان با نمک‌ناشناسی آنان را «تندرو» و «افراطی»! می‌نامید!

ای آب ندیده‌ها و آبی‌شده‌ها

بی‌جبهه و جنگ انقلابی‌شده‌ها!

مدیون شب حمله جانبازانید

ای بر سر سفره آفتابی‌شده‌ها



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( دوشنبه 93/3/5 :: ساعت 4:21 عصر )

»» حرف حساب شریعتمداری با رئیس جمهور!

حسین شریعتمداری امروز یکشنبه 18/12/92 طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: جناب آقای دکتر روحانی! رئیس‌جمهور محترم، لطفا به آنچه در پی می‌آید توجه فرمائید!

«اعتقاد به خدا مربوط به انسان‌های عصر توحش است. انسانی که هنوز شاید غارنشینی را هم کشف نکرده بود. زلزله و سیل و طوفان و آتش‌فشان است و خیال می‌کند یک قدرت هست که اینها را ایجاد می‌کند... مذهب مقوله انسان سال 2000 نیست»!

« حتی آدم‌هایی مثل ابن‌سینا یا ابوریحان بیرونی هم با آن ذهن خردگرا و ذهن ریاضی‌شان، درباره مذهب مزخرفات را قرقره می‌کنند»!

«داستان حضرت عباس و شجاعت‌های او را شیخ‌عباس قمی از شاهنامه دزدیده است. حضرت عباس وجود خارجی نداشته»!

«عیسی مسیح هم دروغ است. این داستان را امپراطوری روم برای استفاده از بردگان و گلادیاتورها، سرهم کرده»! و...

جناب آقای روحانی! با شنیدن و خواندن جملات فوق چه احساسی به حضرتعالی دست می‌دهد؟!... حالا اگر بشنوید وزارت ارشاد تحت‌مسئولیت و مدیریت جنابعالی در پی تقدیر و تجلیل از گوینده و نویسنده این سخنان است به عنوان یک شخصیت روحانی که لباس پیامبر خدا(ص)، را بر تن دارید، چه واکنشی از خود نشان خواهید داد؟!و باز هم بخوانید!

آن آقای دیگر در نوشته‌های منتشر شده خود، زشت‌ترین و مشمئزکننده‌ترین اهانت‌ها را نسبت به اسلام، انقلاب و ساحت مقدس حضرت امام(ره) روا داشته است. عضو شورای به اصطلاح مقاومت! سازمان منافقین بوده است و دست‌هایی آلوده به خون پاک جوانان مسلمان و پاکباخته این مرز و بوم دارد و... می‌نویسد؛

«مسئولان جمهوری اسلامی، جلادان خونریز هستند و طرفداران این رژیم  لمپن و حشرات‌الارض می‌باشند»!... «هیچ قشر و گروهی از مردم ایران را نمی‌توان یاد کرد که از پیامدهای فاجعه‌بار انقلاب در امان مانده باشند»!... «پس از مرگ بر سر مزارم بنوازید و می‌ بنوشید و برقصید»! و... آیا رئیس‌جمهور محترم، این آقا را شایسته تقدیر می‌دانند؟! و بازنشر آثار توقیف شده وی را نشانه پاسداشت آزادی! و نمونه‌ای از کاربرد بینش و منش دولت «اعتدال»! تلقی می‌فرمایند؟! به یقین نه!

جناب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای روحانی! حضرتعالی با آموزه‌های اسلامی غریبه نیستید و از مبانی فقهی باخبرید تا آنجا که به عضویت مجلس خبرگان درآمده‌اید. آیا از نگاه و نظر شما حکم ‌الهی قصاص غیرانسانی است؟! و یا به قول خداوند تبارک‌ و تعالی، منشأ و عامل «حیات» است؟ جنابعالی به قول خودتان «سرهنگ» نیستید! که کاش بودید و از این افتخار بزرگ در جمهوری اسلامی ایران محروم نبودید. ولی «حقوقدان» که هستید. بنابراین بعید است ندانید امروزه کشورهایی که در آنها حکم اعدام از سیستم حقوقی حذف شده است، با افزایش پرشتاب جنایت قتل روبرو هستند و حقوقدانان برجسته امروز دنیا بر این باورند که نفی‌کنندگان حکم قصاص، برخلاف تظاهر به انسان دوستی، میان قاتل و مقتول، به دفاع از قاتل برخاسته‌اند، روزنامه توقیف شده مورد اشاره حضرتعالی حکم الهی و انسانی قصاص را غیرانسانی معرفی کرده بود و توقیف آن با استناد به قوانین جاری صورت پذیرفته است. کجای این اقدام، غیرقانونی و ضد آزادی! و در تقابل با مشی «اعتدال» است؟! فرموده‌اید چرا باید کارکنان روزنامه توقیف شده بیکار شوند! که باید به عرض مبارک رساند، گردانندگان روزنامه توقیف شده، در روزنامه‌های اجاره‌ای دیگر به کار مشغولند و حتی سردبیر آن به عضویت هیئت داوران جشنواره‌ای درآمده است که جنابعالی دیروز در مراسم اختتامیه آن سخنرانی فرموده بودید.

جناب آقای روحانی، آیا حضرتعالی یک عمر - به حق - از ولایت امیرالمومنین علیه‌السلام دفاع نفرموده‌اید؟ و برای تبیین علمی ولایت آن حضرت که تنها راه ادامه اسلام ناب محمدی(ص) بوده است و جمهوری اسلامی ایران در طول آن شکل گرفته و امروزه پرچم اسلام ناب را در جهان برافراشته است، تلاش نکرده‌اید؟ پاسخ این سوال به یقین مثبت است. بنابراین چرا باید از توقیف قانونی روزنامه‌ای که ولایت مولای‌متقیان را نفی کرده و آب به آسیاب وهابیون انگلیسی‌نژاد و سلفی‌ها و تکفیری‌های صهیونیست‌مآب ریخته است نگران شده و ابرو درهم بکشید؟!

جناب رئیس‌جمهور! در سخنرانی دیروز خود گلایه کرده‌اید که چرا اجازه نمی‌دهند روزنامه‌های موافق دولت هم از آزادی و امنیت برخوردار باشند؟! که باید پرسید؛ آیا دولت حضرتعالی احکام اسلامی را غیرانسانی می‌داند؟! و یا ولایت حضرت امیر علیه‌السلام را نفی می‌کند؟! اگر پاسخ منفی است - که منفی است - چرا روزنامه‌هایی که دست به این اقدامات ناشایسته و غیرقانونی زده‌اند را روزنامه‌های موافق و همراه دولت می‌دانید؟! و اگر غیرانسانی نامیدن احکام اسلامی و نفی ولایت‌امیرالمومنین علیه‌السلام را همراهی و همسویی با بینش‌ و منش دولت اعتدال نمی‌دانید -که نباید بدانید- چرا از توقیف روزنامه‌های یادشده ابراز نگرانی می‌کنید؟! و این تناقض آشکار را چگونه توضیح داده و توجیه می‌فرمائید؟!

و اما، غیر از این دو روزنامه هتاک که متأسفانه آنها را حامی دولت معرفی کرده‌اید، کدام روزنامه حامی دولت دیگری را می‌توانید آدرس بدهید که در فعالیت خود با کمترین مانعی روبرو شده باشد؟! فقط یک نیم‌نگاهی به عرصه کنونی مطبوعات بیندازید. روزنامه‌ها و نشریات حامی دولت شما - و نه خود شما- به تعداد فراوان مشغول فعالیت هستند و برخی از آنها، با سوءاستفاده از فضای آزاد کشور ماموریت دیکته شده دشمنان بیرونی و فتنه‌گران آمریکایی- اسرائیلی را  دنبال می‌کنند. آیا غیر از این است؟!

دولت محترم اعتدال! در حالی که از روزنامه‌های اهانت‌کننده به اسلام و انقلاب و امام(ره) حمایت می‌کند و توقیف آنها را برنمی‌تابد! تاب و تحمل کمترین انتقاد نسبت به عملکرد دولت را ندارد و روزنامه‌ها و نشریات منتقد دولت را توقیف کرده و یا به دادگاه می‌کشاند.

جناب آقای روحانی! دیروز در مراسم اختتامیه جشنواره مطبوعات به آقای «ف-ص» با عنوان پیشکسوت مطبوعات جایزه دادید. ایشان از گردانندگان اصلی مجله زن روز در دوران طاغوت بود که بعید است از ابتذال این مجله در آن دوران بی‌خبر باشید. ایشان در سال‌های اخیر تامین‌کننده برنامه‌های شبکه دولتی فارسی‌زبان و ضد ایرانی بی‌بی‌سی بود و... آقای رئیس جمهور، دیروز همکاران مورد اعتماد حضرتعالی با معرفی وی به عنوان پیشکسوت روزنامه‌نگاری، از خادمان شبکه دولتی انگلیس و مروجان ابتذال فرهنگی تقدیر کردند. آن هم نه از طرف خودشان بلکه به دست شما یعنی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران!

رئیس‌جمهور محترم! آنچه در محدوده این نوشته آمده است فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست.

و اما، سوابق شناخته شده جنابعالی جای کمترین تردیدی نمی‌گذارد که نمی‌توانید با آنچه در این عرصه اتفاق افتاده و می‌افتد - و فقط به چند نمونه از آن اشاره شد - موافق باشید، بار دیگر به جملات نقل شده در صدر این نوشته نگاه کنید به یقین، خشم برخاسته از غیرت دینی لرزه بر اندامتان خواهد انداخت!

وزیر ارشاد دولت شما نیز شخصیت شناخته شده‌ای است و بی‌گمان نمی‌تواند با بسیاری از آنچه در حوزه مسئولیت ایشان اتفاق افتاده است، موافق باشد. پس چرا چنین است؟!

علت را باید از یکسو در کم‌اطلاعی - و در مواردی - بی‌اطلاعی ایشان نسبت به عرصه فرهنگ و هنر و از سوی دیگر، اعتماد وی به برخی از افراد بدسابقه و به‌کارگیری آنان در سیاست‌های پیرامونی وزارتخانه تحت‌مسئولیت ایشان جستجو کرد. افرادی که ظاهرا در حاشیه هستند ولی در بزنگاه‌ها،  متن را رقم می‌زنند.

و بالاخره، امید است رئیس‌جمهور محترم از کسانی که اطلاعات مربوط به سخنرانی دیروز را در اختیار ایشان گذارده‌اند به طور جدی بخواهند درباره صحت و سقم آنچه در این نوشته - فقط به عنوان نمونه - آمده است به حضرت ایشان توضیح بدهند و مانند همیشه با توسل به فحاشی و ناسزاگویی از پاسخ طفره نروند!

آقای رئیس‌جمهور، نتیجه این بررسی برای جنابعالی تردیدی باقی نخواهد گذاشت که آنان، دوام دولت شما را نمی‌خواهند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( یکشنبه 92/12/18 :: ساعت 11:30 صبح )

»» آقای رئیس جمهور حمایت دانشگاه دستوری نیست!!

«چرا اساتید دانشگاه های ما خاموش اند و درباره این اتفاق بزرگ بین المللی حرف نمی‌زنند؟!»

این دستور یک سرهنگ نیست!!! جملات رئیس جمهور روحانی است در جمع اساتید سکوت کرده و خاموش دانشگاه که منتظر دستور ایشان بودند تا شاید بتوانند از جهت علمی، استدلال هایی بیابند برای علمی جلوه دادن توافق ژنو. حال جامعه دانشگاهی باید چه کند؟!



اساتید علوم سیاسی، می بایست دستور جدید رئیس جمهور را در معادلات سیاسی بین اللملی بگنجانند و بگویند که عزتِ ملتی غیرتمند را چگونه باید با توافقی حداقلی در گرفته ها و حداکثری در داده ها تنظیم نمود؟!

اساتید علوم هسته ای ما باید توجیه کنند که چگونه می توان با تعلیق و بستن و محدود نمودن فعالیت های دانشمندان هسته ای راه رشد آینده را روشن نگه داشت و جلوی فرار مغزها را گرفت؟! و آینده ی انرژی ملت را بیمه نمود؟!

اساتید جامعه شناسی باید گرد هم آیند و بگویند که جامعه ای که از تحقیر به تنگ آمده بود و مبارزه ای سنگین در مقابل استکبار را به پیروزی رسانده بود و ابرقدرت ها حاضر شدند سالها در یک طرف میز به گفتگوی با او بنشینند، چطور طعم برنامه اقدام مشترک ژنو باید برایشان شیرین جلوه کنند؟!

اساتید روان شناسی باید بکوشند و بگویند که ربط تعهدات آمده بر گرده هر ایرانی در توافق ژنو با نامداری و نام آوری و شکوه مندی شخصیتی و عزت نفس و اعتماد بنفس را چگونه باید توجیه کنند؟!

اساتید ادبیات فارسی باید تلاش نمایند تا ببینند که «بدست آهن تفته کردن خمیر / به از دست بر سینه پیش امیر» آیا شامل کدخداها هم می شود یا خیر کدخدا و امیر در ادبیات فارسی با هم متفاوتند.

اساتید حقوق اما زحمتشان از بقیه بسیار بیشتر است. حقوق بین المللی که مشروط به شروطی مبهم شده را چگونه باید با حقوق سیاسی، حقوق بین الملل، حقوق جزا و جرم شناسی، حقوق خصوصی و ...  توجیه کنند؟!

اساتید قرآن باید بنشینند و بگویند که « و لن یجعل الله للکافرین علی المسلمین سبیلا » با روح حاکم بر این گونه برخوردهای ژنو گونه چگونه می تواند سنخیت یابد؟!

البته یک تذکر مهم، لطفا فقط اساتید و اندیشمندان با سواد(!) نظر دهند که هر تئوری پرداز و دانشمند، آنگونه که من می خواهم سخن نگوید، بی سواد است و تغذیه شده از آن جای خاص!

اساتید لطفا برای سبد کالا، لبخندهای ما و تهدیدات بی سابقه آنها، قابل مذاکره بودن جزایر سه گانه، محال بودن انکار هولوکاست، تماس های تلفنی و حضوری ...، توهین به نیمی از رای دهندگان، توهین به برخی اقشار و صنوف، تحقیر مردم به بهانه های مختلف و ... هم نظراتشان را بفرمایند./ ابوذر بهاروند

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( جمعه 92/11/18 :: ساعت 1:23 عصر )

»» هفتم صفر شهادت امام حسن مجتبی است نه میلاد امام کاظم

در حالی که هفتم صفر در تقویم ها به عنوان سالروز میلاد امام کاظم(ع) ثبت شده و سال هاست این روز به این عنوان بزرگ داشته می شود، حجت الاسلام و المسلمین استاد یوسفی غروی از محققان برجسته تاریخ اسلام حوزه علمیه قم این امر را نادرست می داند و می گوید که: طبق نقل معتبرتر، هفتم صفر سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) است که از زمان صفویه سالروز شهادت ایشان به 28 صفر انتقال یافت.

اختلاف نظر درباره هفتم صفر

استاد یوسفی غروی با بیان این که تمام شیعیان در دنیا به غیرایران هفتم صفر را به عنوان روز شهادت امام حسن مجتبی(ع) عزاداری می کنند، می گوید: در کشور ما این روز به عنوان سالروز میلاد امام هفتم(ع) تبریک گفته می شود در حالی که در کل عالم اسلام، شیعیان در این روز عزادار هستند.

من در سفرهای تبلیغی که به کشورهای مختلف اروپایی، آسیایی و حاشیه خلیج فارس داشته ام، دریافتم که شیعیان این مناطق از این مسئله ناراحت هستند و اعتراض می کردند که چرا وقتی همه ما در عزا هستیم ایران این روز را جشن می گیرد و تبریک می گوید.

از زمان صفویه بر شهادت امام حسن مجتبی(ع) در 28صفر تاکید شد

در تاریخ روایتی مبنی بر شهادت امام حسن مجتبی(ع) در هفتم صفر وجود دارد که از زمان صفویه تصمیم گرفته شد این روایت به 28 صفر منتقل شود تا در این روز دو مناسبت رحلت رسول ا...(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) و در 29 صفر هم شهادت امام رضا(ع) واقع شود.

شعر مشهوری هم وجود دارد که به نوعی قدیمی ترین مرثیه در این زمینه محسوب می شود. این شعر در شام غریبان 28صفر در محافل عزاداری خوانده می شود:دختر بدرالدجی امشب سه جا دارد عزا / گاه می گوید پدر، گاهی پسر، گاهی رضا

این مسئله در عصر صفویه ترویج شد که برخلاف واقعیت های تاریخی است. به همین دلیل تمام شیعیان به غیر از شیعیان ایران در روز هفتم صفر به عزاداری می پردازند. به عبارت دیگر از اوایل قرن چهارم هجری از عصر شیخ مفید تا اوایل قرن 10 هجری تمام شیعیان دنیا، هفتم صفر را به عنوان سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) عزاداری می کردند اما در عصر صفویه در ایران مناسبت هفتم صفر را به 28صفر تغییر دادند. در منابع کهن تنها به سال تولد امام کاظم(ع) در سال 128ه. ق اشاره شده است بعدها در منابع دست دوم قید ماه صفر اضافه شد و در منابع بسیار متاخر نزدیک به قرن دهم به بعد از جمله در کتاب بحرالانساب قید هفتم صفر ذکر شده است و بنابر تتبعی که شده تنها کتابی که میلاد امام را به هفتم صفر نسبت می دهد همین کتاب است و تمام کتاب های بعد به این کتاب استناد نموده اند حتی در اصول کافی فقط سال تولد امام ذکر شده است.

تاریخ واقعی تولد امام موسی کاظم(ع)

وی درباره زمان تولد امام موسی کاظم(ع) می گوید: درکتاب محاسن محمدبن خالد برقی متوفی 279 (ه.ق) اواخر قرن سوم هجری که قبل از پایان غیبت صغری و قبل از اصول کافی کلینی نوشته شده است.

در جلد دوم این کتاب در صفحه 30، در حدیث 1130 آمده است که ابی بصیر نقل می کند که من سال 128 ه. ق همراه با امام صادق(ع) به حج مشرف شدم. وقتی از حج برگشتیم و به شهرک ابواء (بین مکه و مدینه) رسیدیم، مادر امام کاظم(ع) درد زایمانشان گرفت و آن حضرت، آن جا به دنیا آمدند. بنابراین وقتی در راه بازگشت از موسم حج حضرت به دنیا آمده باشند بسیار بعید است که ایشان در ماه صفر به دنیا آمده باشند؛ پس تاریخ هفتم صفر به عنوان سالروز میلاد امام کاظم(ع) اصلا صحت ندارد. این مسئله که هفتم صفر را به عنوان سالروز میلاد امام کاظم(ع) در نظر بگیرند اصلا رواج نداشت و علمای شیعه بنا را به این گذاشته بودند که دو ماه محرم و صفر عزا باشد و همان طور که حسینیه ها و مساجد همه سیاهپوش می شوند و این سیاهپوشی تا آخر ماه صفر ادامه یابد.

در مقابل ماه شعبان تمام یادبودهایش جشن و سرور و تولد باشد و یادبود عزا در شعبان گرفته نشود این ماه برای سرور و شادی و ماه محرم و صفر هم برای یادبودهای عزا باشد.

بنابر این میلاد امام کاظم(ع) یا 17 ماه ذی الحجه یا 27 ذی الحجه سال 128 ه. ق بوده است. چون ذی الحجه آخرین ماه سال قمری است و میلاد امام(ع) هم در روزهای آخر این ماه واقع شده است به همین دلیل گاهی در تاریخ اشتباه شده و به جای سال 128 ه.ق سال 129 ه. ق نوشته شده است.

 این روز در زمان پهلوی در تقویم ها ثبت شد

این مدرس حوزه علمیه قم با اشاره به این که ذکر روز هفتم صفر به عنوان میلاد امام کاظم(ع) پس از درگذشت مرحوم بروجردی و در زمان پهلوی در تقویم ها ثبت شد، می گوید: من تاکنون در هیچ تقویمی قبل از رحلت مرحوم آیت ا...بروجردی، ندیدم که میلاد امام باقر(ع) و امام کاظم(ع) در اوایل ماه صفر ذکر شود و این ماجرا پس از درگذشت مرحوم بروجردی(ره) که علما علیه شاه قیام کردند، انجام شد. شاه تصمیم گرفت علیه حوزه اقدامی کند و چون حوزه هفتم ماه صفر را شهادت امام حسن مجتبی(ع) می دانست، در مقابل ، شاه در تقویم ها این روز را به عنوان میلاد امام کاظم(ع) مطرح کرد که ثبت شد. هنوز هم پس از گذشت سال ها از این موضوع، دفاتر مراجع و علما هفتم صفر را به عنوان شهادت امام حسن مجتبی(ع) می دانند و عزاداری می کنند. اما صداوسیما و رسانه ها این روز را به عنوان روز میلاد مطرح می کنند. حتی در قم در صحن حرم حضرت معصومه(س) دعوایی پیش آمد سخنران کاروان کربلایی ها که برای عزاداری به حرم آمده بود، در سخنانش گفته بود از مظلومیت های امام دوم (ع) این است که در مهد تشیع در ایران در روز شهادت ایشان جشن می گیرند و تبریک می گویند.

البته از امسال در قم شهرداری موافقت کرده است که پلاکاردهایی برای شهادت امام حسن مجتبی (ع) زده شود، با دفتر رهبری هم در این زمینه هماهنگی هایی شده است و ممکن است از سال های آینده در صدا و سیما و دیگر رسانه ها هم در هفتم صفر بر شهادت امام حسن (ع) تاکید شود.البته قبل از آقای بروجردی و آن چه درباره شان گفته شد، در یادداشت های ناصرالدین شاه هم آمده است که آن زمان تولدها را به تاریخ قمری می نوشتند و تولد او هم هفتم صفر بوده است. او هم چون اروپا رفته و جشن تولد آن ها را دیده بود، به دنبال آن بود که برای خود جشن ولادت بگیرد که به او گفته می شود این روز، سالروز شهادت امام حسن مجتبی (ع) است.

آن وقت ناصرالدین شاه گفت در تاریخ بگردید شاید روز دیگری را بتوان برای این شهادت پیدا کرد؛ به خصوص این که اخبار میلاد و شهادت ائمه (ع) هم در تاریخ متفاوت ذکر شده است. به همین دلیل آن ها گشتند و هفتم صفر را به عنوان روز میلاد امام کاظم (ع) پیدا کردند و به بهانه میلاد امام کاظم (ع) او هم جشن را برگزار کرد.

 امام موسی کاظم (ع) چند سال زندان بودند

وی با بیان این که در مورد مدت زندانی شدن امام موسی کاظم (ع) دو نقل وجود دارد اظهار می دارد: طبق یکی از این نقل ها مدت زندان امام 4سال و طبق نقل دیگر 14سال است. نقل اصلی و معتبر همان 4سال است و نقل 14سال متأخر است و چندان معتبر نیست. ایشان اولین امامی هستند که این مدت طولانی زندانی می شوند. در عصر هارون که اوج قدرت بنی عباس است به منظور کنترل امام هفتم (ع) ایشان را زندانی می کنند که البته کنترل را هم کافی نمی دانند و سرانجام امام (ع) را به شهادت می رسانند.

 امام حداقل 30فرزند داشتند

یوسفی غروی با اشاره به این که حداقل 30فرزند برای امام کاظم (ع) در تاریخ ذکر شده است، می افزاید: البته تا 40فرزند هم برای ایشان ذکر شده ولی نقل معتبر همان حداقل 30فرزند است که نیمی از آنها دختر و نیمی پسر بودند. اگر هم همسر اصلی امام (ع) نجمه خاتون مادر امام رضا(ع) بوده است و دیگر همسران حضرت غالبا ام ولد و خادم امام بودند و به همسری حضرت نیز درآمدند.

 فعالیت های علمی و سیاسی امام (ع)

یوسفی غروی درباره فعالیت های علمی امام هفتم (ع)

می گوید: ایجاد سازمان و ساختار فکری و علمی صحیح و مستقیم و تربیت شاگردان برجسته و صالح از تلاش های امام موسی کاظم علیه السلام در عصر خویش بود. امام با استفاده از این فرصت، 319 شاگرد تربیت کردند که این ها به امام کاظم و مکتب اهل بیت علیهم السلام گرایش داشتند و همگی از نخبگان راویان حدیث بودند و از بین آنان، شش نفر بدون استثنا مورد تایید امام بودند و هرکدام از آن ها در رشته  ای مانند کلام، لغت، فقه، حدیث و ... مهارت داشتند.

وی به فعالیت های سیاسی امام کاظم (ع) هم اشاره می کند و می افزاید امام تثبیت گرایش به خط اهل بیت (ع) را در همه ارکان جامعه و حکومت مبنای کار خود قرار دادند، لذا به برخی پیروان خود مانند علی بن یقطین اجازه ورود به دستگاه حکومت را دادند به این وسیله در پی تحقق اهدافی مانند: احاطه کامل نسبت به سیاست های دربار، رفع نیاز شیعیان تحت تعقیب حکومت و ... بودند؛ لذا حضرت به علی بن یقطین اجازه نمی دادند که از مسند خود کناره گیری کند و می فرمودند: «ای علی! تو یک چیز را برای من ضمانت کن و من سه چیز را بر تو ضمانت می کنم. تو قول بده که هر دوستی از دوستان ما را دیدی او را احترام نمایی، در عوض من هم ضمانت می کنم که شدت شمشیر، رنج زندان و ذلت فقر هرگز به تو نرسد.

 در محضر پدر

وی در گفت وگو با مرکز خبر حوزه درباره مدت حضور امام کاظم (ع) در جوار پدر بزرگوارشان امام صادق(ع) و حوادثی که در این مدت رخ داد نیزمی گوید: آن حضرت از سال 128 تا 148 هجری قمری به مدت بیست سال، درخدمت پدر بزرگوارشان بودند و آن عصر نسبت به دوره های پیشین از چند وجه متمایز است که یکی از وجوه تمایز، فعالیت های روشنگرانه امام صادق علیه السلام است که در این عصر اتفاق افتاد و حضرت توانستند با استمداد از خداوند، تمام مبارزه طلبی های فرقه های مختلف را پاسخ دهند و در این دوران، زمینه را برای حضور امام موسی کاظم علیه السلام آماده می کردند؛ اما چهار رویداد از مهم ترین رخدادها در این دوره می باشد:

نخست این که مقدمات تشکیل دولت عباسیان در این دوره اتفاق افتاد و امام علیه السلام با نگاهی بی طرفانه نسبت به این قضایا برخورد می کردند، و از همراهی و حمایت ایشان دریغ داشتند.

دوم این که در این دوره، امام، ساختاری ویژه جهت مقابله فرهنگی با معاندان که کیان تشیع را زیر سوال می بردند،ایجاد کردند.

سوم این که امام کاظم (ع)، رنج های پدر را می دیدند و همدم و همراه پدر بودند.

و آخر این که امام صادق (ع) امامت فرزندشان حضرت موسی بن جعفر (ع) را برای پس از خود، به پیروان شان معرفی کردند. منبع: روزنامه خراسان



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( دوشنبه 92/9/18 :: ساعت 3:31 عصر )

»» وب کم خاموش لپ تاپ هم فیلم می گیرد

   استیت کالمن، اف بی آی با استفاده از روش‌های گوناگون جاسوسی و نظارت می‌تواند بدون اطلاع کاربران وب‌کم‌های لپ تاپ های آنها را روشن کرده و به بررسی عملکرد آنها بپردازد.

بدافزاری که توسط اف بی آی به همین منظور طراحی شده، بی سروصدا دوربین‌های لپ‌تاپ‌ها و تبلت‌ها و ... را روشن کرده و تصاویر تهیه شده از این طریق را به طور آنی برای جاسوسان آمریکایی ارسال می‌کند. وب‌کم‌ها عموما دارای چراغ کوچکی هستند که در زمان فعال شدن روشن می‌شود. اما این بدافزار به گونه‌ای طراحی شده که باعث روشن شدن چراغ وب کم هم نمی‌شود.

بدافزار یاد شده که وجود آن از سوی یکی از همکاران سابق اف بی آی به نام مارکوس توماس افشا شده، برای دانلود فایل‌ها، عکس‌ها و محتوای ایمیل‌های کاربران هم قابل استفاده است.

این موضوع زمانی از سوی رسانه‌ها افشا شد که تحقیقات اف بی آی در مورد مرد مرموزی با نام مستعار " مو" به بن بست رسید. دستگیری این فرد که پلیس را تهدید به بمب گذاری درسه دانشگاه، دو فرودگاه، یک سینما، زندان و هتل  کرده بود، علیرغم تلاش‌های اف بی آی ممکن نشد و پلیس برای دستگیری او بدافزار یاد شده را از طریق اینترنت به رایانه ای که مو از آن برای باز کردن ایمیل‌هایش به کار می برد، منتقل کرد.

اطلاعات موجود نشان می‌دهد که اف بی آی چند سالی است از این بدافزار برای جاسوسی از مردم استفاده می کند و قربانیان آن نیز لزوما جنایتکاران خطرناک و درجه اول نبوده اند. اما جزییات بیشتری در این زمینه در دسترس نیست.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سعید طالبی نیا ( دوشنبه 92/9/18 :: ساعت 12:11 عصر )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

غواصان تهران را کربلا کردند
حلول ماه مبارک رمضان مبارک باد
سالروز حکم امام بر قتل سلمان رشدی
قربانی برای سلامتی امام خامنه ای
استدراج الهی در رفتار هاشمی
وداعی غم انگیز با ماه شعبان از زبان امام رضا علیه السلام
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 15
>> بازدید دیروز: 2
>> مجموع بازدیدها: 153892
» درباره من

سعید

» پیوندهای روزانه

آشوب 25 بهمن 88 [3]
طیب حاج رضایی حر انقلاب [5]
شهدای حزب الله لبنان در سوریه [18]
عجائبی از میرزا علی آقا قاضی [17]
سجده جریان انحرافی بر مقبره کوروش [28]
بهترین مدارس آمریکا از نگاه پناهیان [20]
تجلیل اوباما از دانشمند ایرانی [10]
همدستی هاشمی با مهدی!! [10]
دستاوردهای انقلاب
افشاگری حاج حسین [11]
قضاوت با شما [9]
چرا به لیست جبهه پایداری رای بدهیم؟ [10]
فعالان اصلاح طلب مردم را به شرکت در انتخابات مجلس فراخواندند [10]
سخنرانی منتشر نشده ای از سردار شهید باکری [23]
مبانی فقهی و نظامی نابودی اسرائیل [5]
[آرشیو(22)]

» آرشیو مطالب
اسفند 89
فروردین 90
اردیبهشت 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
شهریور 90
آبان 90
آذر 90
بهمن 90
اسفند 90
فروردین 91
خرداد 92
دی 91
تیر 92
مرداد 92
مهر 92
آذر 92
بهمن 92
خرداد 93
اسفند 92

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
حجت قاسم خانی
شرم حضور
سینا
پایگاه شهید آوینی
همسفر کربلا
سخن
آسمانی ها
رادیو معارف
حمید رسایی(نماینده تهران)
9 دی
علی جوشقان
محسن چایلو
شهید گمنام
استاد فروغی اردبیلی
حوزه علمیه بناب
بچه های قلم
دکتر راوری (شافی)
برای خاطر آیه ها
اخلاق اسلامی(خلق)
ما با ولایت زنده ایم
یک طلبه
دستنوشته های یک طلبه

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب